گیل خبر/ عماد واسع پیوستن علیرضا جهانبخش به برایتون انگلیس، اتفاق خوبیست که می توانیم دل خوش به این باشیم یک ایرانی در فوتبال بدون حرص طمع بلندپروازی های کور کورانه؛ هر قدم از جای پایش را تا زمان مطمئن بودن در سفت بودنش محکم بر می دارد. یک چیز که حالا در تعاریف او را کهکشانی در توصیف در قلمها می کند تعابیر بی ربط و نابغه سازی یهویی ست. در صورتیکه جهانبخش روی اصلی ترین موضوع زندگی تکیه زد و به پیشرفت رسید. مشورت، حفظ سلامتی؛ علی الخصوص بعد روحی و روانی و قرار دادن خودش در مسیر آدمهای درست صاحب تفکر. جهانبخش هم اهل عشق و حال لاو ترکاندن بود . تمام کارهای که یک مرد جوان می تواند از آن لذت ببرد، اما مهمترین نقطه عطف؛ تعمق و تفکری بود که داشت؛ با ارباب جراید نه کم بسان بی محلی، و نه زیاد به حالت باج دادن پیش نرفت؛ او دنیای فوتبالش را از درون ایران بی مرزتر کرد،  مطمئنا نگاه دیداری و شنیداری موثری داشت و با آینده بی شک بی تعارف. هر چهره آرامی را دلسوز ندید؛ و هر معاشرت را مانند برگه های یافت که در صورت سوختش یک پله عقب تر می افتاد.  بی شک امیر هاشمی برایش فراتر از یک مدیر برنامه بود؛ یک ایرانی که کلاس کاری و اهمیت ثبات خانواده را بخوبی در هلند و در خانه اش بنا نهاده بود؛ و جهانبخش راه یافتنش به حریم او، نگاه بهتری را از زندگی پیش رویش ایجاد کرد. مطمئنا بازیکنی که از رشت و فوتبالش چهره می شود و بیرون می آید؛ اولین امتحانها مسیرها و چند راهی های پیش رو را با بهترین کیفیت در عملکرد رفتاری از خود نشان داده؛ شهری که درونش بقول فروغ فرخ زاد؛ «همچنان که تو را می بوسند؛ طناب دار تو را می بافند»