خطکشی هنرمندان و خط کشی که نمی دانیم دست کیست ...
گیل خبر/ وحید احمدی آرا روزی سیصد آهنگ از چشم آذر در شبکه های مختلف رادیو و تلویزیون پخش می کنیم و او را به صدا و سیما راه نمی دهیم... شجریان را که در بدترین شرایط در وطنش مانده و موسیقی سنتی را ترویج داده و زنده نگه داشته ممنوع الکار می دانیم...و بعد سنگ حمایت از موسیقی سنتی و ملی را به سینه می سابیم. ناصر ملک مطیعی را که ٤٠٠ میلیون بار عکسش پس از مرگش در فضای مجازی ، به نشانه عشق و احترام دست به دست شده ، می بریم توی برنامه ، برنامه را می سازیم و پخشش نمی کنیم... حبیب را از ان سوی ابها فرا می خوانیم ، وعده می دهیمش وسوسه می کنیمش و در روستایی رهایش می کنیم تا دق کند... محسن یگانه و فرزاد فرزین و ... شب عید می توانند بیایند در برنامه سال تحویل بخوانند و از ١٤ فروردین دوباره ممنوع الکارند تا ماه رمضان! حمید هیراد و حامد همایون و ...در شبکه ی نسیم می توانند حضور پیدا کنند ، بخوانند و حرف بزنند ولی اگر کنترل را برداری و کانال را عوض کنی ، بلافاصله برق قطع می شود!!! کدام منطق ، کدام متر و معیار ممنوع التصویری یک هنرمند را تعیین می کند؟ مصداق پخش یک اثر هنری در صدا و سیما چیست که با فشار روی دگمه کنترل از این کانال به آن کانال این همه تغییر نوسان دارد؟ کدام گشت ارشاد ، مانتوی هنر و موسیقی ایران را در صدا و سیما سانت می کند که ببیند قابل پخش است یا خیر ؟ اصلا متر و خط کش فرهنگ و هنر این کشور دست کیست؟ اصلا فرهنگ و هنر را میتوان اندازه کرد و برایش خط و خطکش تعریف کرد؟ ان شخص، نهاد ، تشکیلات ، مجموعه، مغز متفکر این تصمیمات کیست؟ کجاست؟ چرا یک بار نمیاید جلوی دوربین تا ما ببینیم جنس خط کش اش چیست؟ اگر کارش درست و قابل دفاع است چرا مثل خیلی دیگر از پرروها که حتی کارشان قابل دفاع هم نیست ، کتش را نمی پوشد و دگمه نخست پیراهنش را به زور نمی بندد و با گردنی کلفت ( لابد از پول نفت) نمی آید جلوی دوربین بکوید : خوب کردم! بگوید یک نسل ، سالهاست دارند اشتباه می کنند مرغ سحر را دوست می دارند! اشتباه می کنند مادر را دوست دارند! اشتباه می کنند به سینما میروند و اشتباه می کنند موسیقی گوش می دهند و اخیرا نیز اشتباه می کنند فوتبال هم می بینند! چهل میلیون نفر اشتباه می کنند از تلگرام استفاده می کنند ، همانگونه که اشتباه کردند و از ویدیو استفاده کردندو همانگونه که اشتباه کردند و منزل همسایه شان ماهواره داشت و همانکونه که اشتباه کردند پیراهن استین کوتاه پوشیدند و همانگونه که اشتباه کردند شلوار جین به پا کردند و .... عزیز دلم بیا جلوی دوربینها ! نترس ! بلند بگو یک نسل ، سالهاست که اشتباه می کند و شما یک تنه جلوی این اشتباهات ایستاده ای . کاش با تو آشنا می شدیم ، کاش موقعی که با خط کش بلند و کرارت کف دستهایمان را تنبیه می کردی چشمانمان را نمی بستیم و چهره ی متفکرت را می دیدیم و می فهمیدیم چه کسی برای فرهنگ و هنر این نسل تصمیم می گیرد. کاش می فهمیدیم کدام اندیشه ، کدام تفکر ما را از موسیقی فرهاد ، به موسیقی امروز رسانده، سه تار را از دستمان گرفت و ... نام هر سازی را بیاورم به کسی بر میخورد ... جارو را به دستمان داد... تا زباله های این همه بهم ریختگی فرهنگی را زیر فرش جا بدهیم! عزیز دلم بیا جلوی دوربینها شهامت داشته باش بگو موقعی که اجازه دادم ملک مطیعی به استودیو بیاید و برنامه اش را ضبط کند هنوز قیصر را ندیده بودم و بعد یادم امد فرمون را بچرخانم و جلوی پخش را بگیرم! حق این نسل است که لااقل بداند چه کسی ، چه نهادی ، چه سازمانی ، چه اندیشه ای دارد برای فرهنگ و هنر و تصویر و رسانه اش تصمیم می گیرد . بداند خط کش دست کیست. این هم حقش نیست؟
گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code