جوانانِ دیروز گیلانی از میراث دوم خرداد می گویند؛
۱۳۹۷/۰۳/۰۳ ۱۶:۵۷ چاپ
سال های بیم و امید
گیل خبر/ اگر نبود سر پر شور جوانان و امید پر نور زنان ، شاید امروز بعد از ۲۱ سال نه دوم خردادی وجود داشت و نه یادمانی از اصلاحات. دو دهه گذشت و جوانان دیروز روزها و سال ها را پشت سر گذاشتند و در کوران حوادثی عجیب و تاریخی زیست کردند و به اواخر دهه ۹۰ شمسی رسیدند ، همچنان با همان رویاها و آرمان ها و بغض ها و لبخندها. اما میراث دوم خرداد ۷۶ برای جوانان دیروز و میانسلان امروز چه بود؟ چه دستاوردی برایشان داشت؟ آن ها که تاریخ را به چشمان خود دیدند و از آن عبور کردند و به آرامش میانسالی رسیدند چه می گویند از آن روزها و بیم و امیدهای امروزشان. با چند فعال سیاسی و رسانه ای گیلان که روزهای بعد از دوم خرداد ۷۶ همراه با جنبش اصلاحات قد کشیدند و از ورای تلاطمات سیاسی آبدیده شدند گفت و گو کردیم. عبدالرضا ابراهیمی: میراث دوم خرداد برای جوانان همین امیدی است که هنوز سو سو می زند عبدالرضا ابراهیمی را شاید موفق ترین جوان اصلاح طلبی دانست که پله های سیاست را از ابتدایی ترین سکویش تا بالاترینش طی کرده است. در سال های بعد از دوم خرداد ۷۶ ، عضو تشکل های دانشجویی بود و بعد از دوران دانشگاه به جبهه مشارکت پیوست و بعدها دبیر شاخه جوانانش شد تا اینکه در دوران اعتدال و دولت روحانی و پس از احیای جبهه مشارکت در قالب حزب اتحاد ملت ، دبیر این حزب در شاخه گیلان شد. او یکی از چهره های شاخص لیست امید رشت در انتخابات شوراها بود که علی رغم بهره مندی از حمایت اکثر سیاسیون اصلاح طلب و مخصوصا طیف جوانان نتوانست به شورا راه یابد. او درباره روزهای پس از دوم خرداد و میراث این جنبش می گوید: میراث دوم خرداد در ابتدا برای ایران،ایرانی آباد ازاد ومستقل بود.آنگاه برای جوانانش هم امید به اینکه در چهارچوب نظامی به نام جمهوری اسلامی می توان به زندگی بهتر اندیشید. می توان ایرانی بود و دارای عزت و احترام هم باشی چرا که رییس جمهورت منادی گفتگوی تمدن ها بود .بصورت خاص دوم خرداد جامعه ایران را با مفاهیم مدرن بیشتر اشنا کرد مفاهیمی چون جامعه مدنی مطبوعات ازاد پاسداری از قانون اساسی و معجزه صندوق رای برای همه از جمله جوانان به ارث گذاشت.اگر امروز هنوز هم نهادهای مدنی نفس می کشند اگر امروز هنوز هم روزنامه نگاران قوی داریم اگر امروز هنوز هم جامعه به اصلاح امید دارد همه وهمه ریشه اش به دوم خرداد بر می گردد.میراث دوم خرداد برای جوانان این سرزمین گفتگو ومدارا است.میراث دوم خرداد برای جوانان دوری از خشونت است امروز اگر علی رغم همه مشکلات در حوزه های مختلف هنوز جوان ایرانی با عشق بدنبال اصلاح است ریشه در دوم خرداد دارد. البته در این رهگذر هزینه های گزافی پرداخت شده است.اما چون اتفاقی بود که از دل جامعه بود از درون ارزوهای یک ملت بود مانا وماندگار شد. امروز کسی از ۲۳ تیر نمی گوید.بلکه از دوم خرداد می گویند. چون در آن هویتی نهفته است هویتی که پیوند عمیق با خواست یک ملت دارد. میراث دوم خرداد برای جوانان همین امیدی است که هنوز سو سو می زند.   رضا فرصتی: گسترش مفهوم جامعه مدنی ، میراث دوم خرداد بود رضا فرصتی که آن روزها نوجوانی دبیرستانی بود و همراه با قد کشیدن اصلاحات وارد تشکل های دانشجویی شد و همزمان با به بلوغ رسیدن اصلاحات عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت شد و در دوران افول اصلاحات عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان شد درباره دوم خرداد ۷۶ می گوید: امروز دوم خرداداست، ۲۱ سال از دوم خرداد۷۶ میگذرد روزی که بالغ بر ۲۰ میلیون ایرانی با رای باورنکردنی خود نوع دیگری از حکمرانی را انتخاب نمودند. آنان به تساهل و تعامل، به رواداری ،به نفی خشونت، به دخالت نکردن حاکمان در زندگی خصوصی مردم و اینکه ایران برای همه ایرانیان باشد رای دادند. آن سال برای اولین بار کمپین های انتخاباتی شکل گرفت که درنوع خود بعد از انقلاب بی سابقه می نمود.آن روزها شاهد رقابتی واقعی بودیم، آن زمان مثل الان نبود که نظرسنجی ها نتیجه را تا حدود زیادی پیش بینی نمایند. بخاطر همین مردم و بویژه حاکمیت غافلگیر شدند. محافظه کاران تا مدت ها درشوک آن انتخاب بودند و عملا آچمز شدند. که اگر غیر این بود کابینه ای که درآن عبدالله نوری و مهاجرانی و معین و … حضور داشتند قاعدتا نباید رای اعتماد از مجلس محافظه کار می گرفت. اما رفته رفته محافظه کاران ازشوک رای مردم درآمدند و سنگ اندازی ها شروع شد. استیضاح دوتن از کلیدی ترین اعضای کابینه( مهاجرانی و عبدالله نوری) حادثه کوی دانشگاه و… سرآغازی بود بر مقابله محافظه کاران با اندیشه های اصلاحات. وی می افزاید: در شکل گیری نتیجه انتخابات دوم خرداد ۷۶ دو گروه اجتماعی نقشی بس تاثیرگزار داشتند،جوانان و زنان که اگر این دو گروه نبودند هرگز آن نتیجه عجیب رخ نمی داد. جنبش اصلاحی که از دوم خرداد ۷۶ آغاز گردید با توجه به موانع و مشکلات ساختاری که با آن مواجه گردید به شکست انجامید ولی آن جنبش و در راس آن محمدخاتمی یک چیز را به یادگار گذاشت و آن بسط جامعه مدنی بود، چیزی که قبل آن دیده نمی شد و این جامعه مدنی از آن زمان تا به امروز بسط و گسترش بیشتری یافته است. شاید بزرگ ترین میراث دوم خرداد برای اصلی ترین حامیانش همین بسط و گسترش مفهوم جامعه مدنی بود. مفهومی که اگر نبود یاس و ناامیدی و سرخوردگی حاصل از شکست های متوالی جوانان و زنان را از پای در می آورد. فاطمه صابری: آشتی با سیاست و امیدواری به تغییر میراث بزرگ دوم خرداد بود فاطمه صابری ، روزنامه نگاری که کارش را در سال های بعد از دوم خرداد در عنفوان جوانی در روزنامه گیلان امروز شروع به کار کرد و امروز در سایت عصر ایران می نویسد درباره آن روزها می گوید: آشتی با سیاست و امیدواری به تغییر وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از طریق صندوق رای یکی از مهم ترین میراث دوم خرداد ۱۳۷۶ برای جوانان ایران بود. جوانانی که عموما امیدی به تغییر نداشتند و تصور می کردند کنش سیاسی در ایران پایان یافته و بی اثر است. هرچند پس از دوم خرداد ۷۶ تا ۱۳۸۴ اتفاقات تلخ زیادی در ایران رخ داد و بسیاری از جوانان پرشور ایران از تغییرات مدنظر ناامید شدند اما با بررسی اتفاقات دو دهه اخیر ایران روشن می شود که هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تنها یک انتخاب معمولی نبود و آغازگر جریانی شد که تا اکنون هم ادامه دارد. جوانانی که در دوم خرداد ۷۶ نام سید محمد خاتمی را بر برگه های رای نوشتند به ایام میان سالی نزدیک می شوند و همچنان با بیم و امیدهای زیاد در پی مطالباتشان در زمینه های مختلف هستند. هرچند از تعداد این جوانان پر امید روزبه روز کاسته می شود و از آرمان گرایی آن روزها فاصله گرفته اند و به حداقل ها هم رضایت دارند. سعید آقایی: مردم حس کردند دیده می شوند سعید آقایی که آن روزها خدمت سربازی اش را می گذراند و بعدها وارد عرصه سیاست شد و امروز هم از چهره های تاثیرگذار جریان جوان اصلاح طلب است می گوید: دوم خرداد برگ جدید و تازه و نو و دلچسبی در دوران جمهوری اسلامی و انقلاب بعد از امام بود. با انواع و اقسام محدودیتهایی که از انتخابات مجلس چهارم شروع شده بود و با نظارت استصوابی بسیاری از نمایندگان مجلس سوم و همچنین داوطلبان جدید را ردصلاحیت کرده بودند، نوع حضور و حرکت و رای مردم واکنشی به این رویکرد جدید جناح اقتدارگرا بود. خاتمی و طیف طرفدارانش از چپ های سنتی قدیم تا کارگزارانی که در دوره ی زمامداری هاشمی عملگرا پا بر عرصه رسمی سیاست ایران نهاده بودند شاید هیچ وقت و در بهترین حالت خواب رای ۲۰ ملیونی رو هم نمی دیدند. وی به ذکر خاطره ای از آن روزها می پردازد : خودم در آن وقت در پادگانی متعلق به لشگر ۲۷ محمد رسول الله سپاه تهران در اطراف قرچک ورامین دوره آموزشی سربازی را طی می کردم که در یک اتفاق جالب و فقط ۲ روز مانده به انتخابات دوم خرداد وقتی که فرمانده ی پادگان آموزش بهنگام ترخیص هفتگی سربازان مراسمی ترتیب داد و به موضوع انتخابات اشاره و گفت که بعلت نظامی بودن نمی تواند برای کسی تبلیغ سیاسی کند ولی از آنجاییکه دشمن در کمین انقلاب است و ممکن است با انتخاب گزینه ی نامناسب به دین ضربه بخورد می خواهم بگویم که به چه کسی رای ندهید. از آقایان زواره ای و ری شهری به نیکی یاد کرد ولی گفت چون امکان رای آوری ندارند از آنها می گذرم، در مورد آقای خاتمی ولی شروع به بد و بیراه و گفته های منافقین در مورد ایشان و گفته های بعضی از روحانیون و انواع و اقسام حرف های بی ربط و نوشته های آن روزهای کیهان و … کرد و به موضوع برگزاری جشن و پایکوبی طرفداران خاتمی در عصر عاشورا در شهرک غرب تهران اشاره کرد و در انتها از همه خواست تمام تلاششان را بکنند تا این فرد نتواند پیروز شود، معلوم بود که علیرغم همه اتهام زنی ها و توزیع گسترده ی فیلم قلابی عصر عاشورا که درست در همان روز انتسابش به سید محمد خاتمی از طرف رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی بیت رهبری قبل از انتخابات تکذیب شد، حسابی نگرانشان کرده است. نکته جالب که ماحصل این نوشته است اینکه وقتی سوار بر مینی بوس می شدیم که بطرف تهران حرکت کنیم اکثر بچه ها با یادآوری حرف های فرمانده پادگان عزم خود را در رای به سید محمد خاتمی جزم کرده بودند که برایم بسیار جالب و عجیب بود. روز انتخابات در تهران بودم و در شهرک غرب که بواسطه ی یکی از آشنایان سکونت داشتیم رای دادم. شور و شوق آن روز وصف ناشدنی است و همه صندوق ها مملو از جمعیت که بعد از کلی بودن در صف توانستیم رای بدهیم. بعد از دوم خرداد مردم و خصوصا جوانان وارد یک عرصه شاد و پر از احساس مسئولیت در مورد مسائل جاری کشور شدند. مردم حس کرده بودند که دیده شده اند و توانسته اند این حرف که “خاتمی مینویسی، ناطق خوانده میشود” را بی اثر کنند. دوران طلایی مطبوعات و رسانه ها و شروع بکار احزاب گوناگون بود بطوریکه در اولین انتخابات شورای شهر در سال ۷۷ حتی کاندیداهای نهضت آزادی و ملی مذهبی ها به راحتی در تهران تبلیغات کردند گرچه نتوانستند از مردم رای خوبی بگیرند. ولی بعد از مدتی که تمام کانون های قدرت گیج و مبهوت چگونگیِ رای آوری خاتمی و چگونه برخورد کردن با آن دولت و مردم هواخواهش بودند کم کم به خود آمدند و با ابزارهای قدرتمندشان از قوه قضاییه و شورای نگهبان گرفته تا نیروهای نظامی و بسیج و … به مقابله با دولت آمدند و حتی از درون دولت و از قلب امنیتی آن ماجراهای قتل های زنجیره ای درآمد کوی دانشگاه و ترور حجاریان و … و آن شد که هر ۹ روز یک بحران نامیده شد و هر روز در پی نا امید کردن مردم از رایی که به خاتمی داده بودند، دقیقا مانند امروز که همان فرمولها و کارها را با ظواهری جدید مانند اعتراضات دیماه و فیلتر تلگرام اعتراض به برجام و … در حال پیگیری هستند. حامد قلیزاده: صبر بزرگ ترین میراث دوم خرداد بود حامد قلیزاده ، حقوقدان ، تجربه حضور در ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان را دارد و وقتی که عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت بود دبیر ستاد کاندیدای اصلاح طلبان در سال ۸۸ بود و در انتخابات سال ۹۶ هم قائم مقام ستاد حقوقی روحانی در گیلان و عضو اتاق فکر لیست امید رشت بود درباره میراث دوم خرداد برای جوانان می گوید: میراث دوم خرداد ۷۶ برای بخشی از جوانان آن روزها و میانسالان این روزها شاید دقیقا عکس منطق درونی جمله «میراث جوانان از دوم خرداد ۷۶» باشد. جوانانی که با شور و هیجان و امید فراوان تشنه آزادی های اجتماعی و سیاسی بودند و در مواجه با انبوهی از واژه ها و اصطلاحات سیاسی که شاید تا آن زمان به گوششان نخورده بود، با رسیدن سید محمد خاتمی به مقام ریاست جمهوری انتظار تغییرات سریع و گسترده در تمام امور و سطوح سیاست، اقتصاد، فرهنگ و … ایران داشتند. جوانانی کم تجربه که انگار فکر می کردند صرف حضور فردی همفکر با خودشان، فردی که دغده های نزدیک به آنان دارد در راس مدیریت اجرایی کشور، برای ایجاد تغییرات بنیادین در اوضاع و احوال کشوری با سابقه سیاسی و اجتماعی ایران کافی است. امروز اما شاید و امیدوارم میراث دوم خرداد ۷۶ برای جوانان آن روزها و تمام فعالین عرصه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و … ایران، صبر، بردباری، تلاش و امید به ایجاد تغییرات مثبت هرچند اندک اما مداوم در جهت رسیدن به آرمان های آزادیخواهانه شان باشد. گیلان تیتر