مهدی فریدی
۱۳۹۷/۰۱/۲۲ ۰۹:۴۶ چاپ
1959824@700x450
گیل خبر/مهدی فریدی دو سه هفته قبل از عید نوروز بود که به دیدار دوستانم در دانشگاه گیلان رفتم. از هر دری، سخنی رفت. مهندس موسی پور را موقع ناهار در سلف سرویس پرسنل و هیئت علمی دانشکده دیدم. سالهاست که او را همگان به مهربانی، کاردانی و انصاف می شناسند. ماههای آخرِ تحصیل در مقطع دکترای دانشگاه تربیت مدرس را می گذراند. از حال و روز یکدیگر پرسیدیم و صحبت مان به طبع، به حال و روز جامعه کشیده شد. مجموعه ای از بیم و امیدها در این میانه مبادله شد تا اینکه پای دلار به میان آمد. پیش بینی هایش حاکی از افزایش شدید قیمت دلار بود؛ آن هم نه فقط به هنگام عید (که همیشه و با افزایش تقاضا برای سفرهای خارجی، قیمت ارز بالا می رود)؛ بلکه حرفش این بود که در ماههای ابتدایی سال هم شاهد افزایش شدید قیمت خواهیم بود. تحلیل ها و اطلاعاتش نشان می دادکه وقایع بازار ارز را بصورت تخصصی دنبال می کند. وقتی از او پرسیدم با وجود اطلاع از وضعیت آتی بازار ارز و با برخورداری از نقدینگی کافی پس چرا وارد معاملات ارزی نمی شود، پاسخی داد که انصافاً این روزها از کمتر کسی می توان شنید: «بارها خواسته م از این بازار مکاره، سودی عاید خودم کنم ولی هر بار، به یاد پسرعموی شهیدم می افتم و از این کار منصرف می شم. به خودم می گم اسماعیل جونشُ واسه ی این آب و خاک گذاشت و حالا من بیام واسه چند میلیون تومن سود، ناجوانمردانه از بحران های اقتصادی و مالی سوءاستفاده کنم؟! این سرمایه گذاری یه جور دلالی هست و صد در صد به ضرر مردمه و باعث فلج شدن اقتصاد مملکت می شه. من از روی پسرعموم خجالت می کشم». همه ی حرفش این بود: انصاف نیست. راست می گفت؛ اما ای کاش این تفکر مبتنی بر انصاف و آینده نگریِ اجتماعی که در مهندس موسی پورها وجود دارد، تا این حد منزوی و در اقلیت نبود. ایثار، روزگاری در قالب شهادت در نبرد با خصم خارجی متبلور می شد و در زمانه ی ما می تواند صرف نظر کردن از سودجویی هایی باشد که به قیمت سیه روزی دیگران تمام می شود. در هر صورت، اساس و نتیجه ی این ایثارها یکسان است: فقط خود را ندیدن و به فکر منافع و سرنوشت جمع و جامعه بودن. سوء مدیریتی که اقتصاد کشور را با چنین وضعیتی روبرو ساخته است به جای خود؛ خصومت دشمنانی که علناً اظهار داشته اند جنگ را به تهران خواهند کشاند نیز به جای خود؛ اما نقش و مسئولیت ما مردم در این میانه چه می شود؟! مهندس موسی پور برای خود مجموعه ای از اصول اخلاقی دارد که آنها را با هیچ سود زودگذری معاوضه نمی کند و عدول از آنها را خیانت به خود و مملکت خویش می داند. ایکاش همه ی ما می توانستیم در شرایطی که کشور به هر دلیل گرفتار یک بحران و نابسامانی اقتصادی یا اجتماعی می شود و در لحظاتِ انتخاب بین مطامع شخصی و زودگذر از یکسو و منافع ملی و بلندمدت از سوی دیگر، همچون مهندس موسی پور، اندیشه و عمل کنیم. دلسوزان کشور سالهاست که هشدار می دهند: به زوال ارتباطات اجتماعی و افول روحیه ی جمعی ایرانیان؛ به شریک نکردن کثیری از مردم در ثروت و قدرت کشور؛ به بحران بی اعتمادی؛ به خودخواهی و خودپرستیِ رو به گسترش؛ ... و همه ی اینها که در زیر پوست شهر جاری ست و شاید در شرایط عادی چندان به چشم نیاید، سرانجام در میانه ی بحران ها سر برون می آورد و همگان را حیرت زده می کند! ای کاش آنها که باید این تحذیر و هشدارها را به گوش بگیرند، بی فوت وقت، «دست به کاری زنند که غصه سرآید»، پیش از آنکه دیگر کاری از دست نیاید! ای کاش این جامعه، چنان رشدیافته و دوراندیش شود که مردمانش به وقت خوف و خطر، دستی به مِهر برآورند و گردِ غم از چهره ی هم برگیرند؛ نه اینکه خود، غمی باشند بر بالای غم! ای کاش آنها که اینک در صفِ صرافی ها، خود را تافته ی جدا بافته از جامعه می دانند، می توانستند قدری به افق های دورتر بنگرند تا تهدیدهایی را ببیند که صف اندر صف به مصاف میهن آمده اند! ای کاش می توانستند درک کنند که اگر روزی سیلابِ فنا بر این فلات کهن جاری شود، چنان بنیان افکن خواهد بود که همه را با خود خواهد برد. ایکاش «به خاطر یک مشت دلار»، روی دلارای میهن، چنین خسته و آزرده نمی شد! گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.