این روز ها همه به گردشگری می اندیشند، شما چطور؟
گیل خبر/ سجاد کوچک نیا *فعال حوزه گردشگری یادداشتی در باب طرح توسعه اقامتگاه های بومگردی و نظرات خالی از تخصص و مطالعه یکی از قلمروهایی که توان جذب سرمایه های داخلی و خارجی و به پیروی از آن، توسعه اقتصادی را در پی دارد، گردشگری است که این واژه امروزه به یکی از کلمات کلیدی دنیای اقتصاد مبدل شده است. چندیست با اثبات نقش صنعت گردشگری در توسعه و شکوفایی اقتصادی جوامع، مسئولین و سیاست گذاران ایران هم یکی از راهکارهای حل مشکلات اقتصاد، اشتغال و محیط زیست را در توسعه گردشگری بیان نموده و با توجه به ضعف زیرساخت های اقامتی در نقاط کمتر توسعه یافته کشور، احداث و تجهیز اقامتگاه های بومگردی* راهکار خوبی برای تامین این زیرساخت و افزایش کیفیت خدمات بحساب می آید. بنابراین اصل ماجرا بر می گردد به اندیشیدن تمهیداتی پیرامون توسعه زیرساخت گردشگری و کنترل و مقابله با گردشگری عنان گسیخته و تبعات آن از راه ارتقای کیفیت سفر. عباراتی مانند اولین صنعت پولساز دنیا، توسعه پایدار، هفت شغل به ازای ورود هر گردشگر، معیشت جامعه محلی، حفظ سنت ها، مهاجرت معکوس و عباراتی از این دست را که می تواند در سخنرانی ها در کنار واژه گردشگری شنید به همراه آمارها و تجربیات جهانی گردشگری باعث شده مسئولین برای کمک به توسعه گردشگری به تصویب قوانین و اعمال سیاست های حمایتی در حوزه گردشگری بپردازند. از اصلاح آیین نامه های دست و پاگیر و تسهیل در روند اعطای مجوز واحد های خدماتی و اقامتی گرفته تا تبلیغات و تخصیص اعتبارات کلان و کم بهره بویژه در مناطق روستایی جهت احداث واحدهای اقامتی بومگردی. تمامی این مانور ها و تبلیغات و سخنرانی ها باعث بوجود آمدن نوعی تب گردشگری در میان مردم جامعه شده. عدم مدیریت صحیح و هدفمند منابع و عدم بکار گیری شیوه های صحیح مدیریتی و آموزش در حوزه صنعت گردشگری، عواقب نا خوش آیندی در بر خواهد داشت. همه می خواهند اقامتگاه بومگردی بزنند، هرشخصی با هر تخصص و حیطه کاری اظهار نظر نموده و خود را صاحب نظر شمرده و راهکار خروج از مشلات را فقط و فقط با گردشگری و بومگردی می داند. در نگاه اول به ذهن میرسد چه اشکالی دارد؟ خیلی هم خوب است. هم اشتغال زایی شده و هم زیرساخت ها تقویت می شود. اما با اندکی تامل به چند نکته میرسیم. آیا گردشگر تنها به اقامت نیاز دارد، او غذا نمی خواهد؟ ، نوشیدنی نمی خواهد؟، جاذبه و سوغات چطور؟، راهنما برای کسب یک تجربه جدید و یادگیری فرهنگ مقصد را نمی خواهد؟، آیا وسیله ای برای جابجایی نیاز ندارد؟. گردشگر نیازمند شبکه ای از خدمات و تسهیلات است و یک منطقه گردشگری تنها زمانی به شکوفایی می رسد که بتواند به تمامی این موارد پاسخ مناسبی دهد. یک مقصد گردشگری نیازمند افراد خلاق و ریسک پذیری است که با توجه به علاقه و امکانات خود وارد هر کدام از خدمات بالا بشوند و محصولات خوبی را طراحی و عرضه نمایند. اگر یک منطقه ۴ اقامتگاه بومگردی داشته باشد ولی جاذبه، راهنما و تجربه ای برای گردشگر طراحی نکرده باشد همه زیان خواهند کرد اما اگر یک اقامتگاه بومگردی، یک جاذبه ، یک تجربه و یک راهنما داشته باشد همه منتفع خواهند بود از همه بیشتر گردشگر راضی و خشنود خواهد بود. اما در این بین اوضاع زمانی بدتر می شود که افراد غیر کارشناس به امید کسب درآمد و جایگاه بدون مطالعه مناسب در حوزه گردشگری به مساله وارد شده با رساندن اطلاعات غلط و صرفاً آمارهای عددی و بدون تحلیل مردم را مشتاق استفاده از این تسهیلات می نمایند که در پی آن در صورت عدم اطلاح این روند طی چند سال آینده تعداد زیادی اقامتگاه بومگردی خواهیم داشت که با میزان پایین درآمد مواجه بوده و صاحبان آنها که عمدتاً جامعه روستایی را تشکیل می دهد بدهکاران بانکی هستند که به امید اشتغال فرزندان خود بخشی از تسهیلات را به زخم های زندگی زده و بخشی را هزینه احداث اقامتگاه نموده اند و حال توانایی بازپرداخت آنرا ندارند. یکی از مسایل مهمی که همیشه در آموزش های گردشگری به راهنمایان گوشزد می شود، مواجهه و تعاملات بین گردشگران و جامعه بومی است. همان طور که می دانیم به علت تفاوت های فرهنگی شهرهای بزرگ و روستاها و عدم درک متقابل ارزش ها و رسوم گردشگران و جامعه محلی ممکن است گردشگری در یک منطقه به چالش کشیده شده و عواقب ناخوشایندی در پی داشته باشد. لذا راهنمایان گردشگری همیشه کوشیده اند تا گردشگران را ملزم به رعایت قوانین و هنجارهای نقطه گردشگری هدف نموده ولی با این حال همیشه شاهد اصطحکاک بین جامعه بومی گردشگران هستیم. حال آنکه جامعه روستایی بدون کسب آموزش و مهارت های تعاملی به شیوه جذب گردشگر باید پذیرای گردشگرانی باشد که ممکن است خود را ملزم به رعایت خیلی از هنجارهای جامعه بومی ندانند؛ واضح است که اتفاقات ناخوشایندی حادث خواهد شد و در این صورت است که یک منطقه تمام شانس خود را برای تبدیل شدن به یک مقصد گردشگری از دست داده و مدت زمان زیادی نیاز است که این خاطره ناخوشایند از ذهن ها پاک شود. اما راه حل چیست؟ به نظر می رسد باید سعی شود با اطلاح آیین نامه ها و الحاق مواردی به آن، مشاغل مرتبط نیز در گروه مشاغل حوزه گردشگری و بومگردی گنجانده شده و با آموزش ابعاد درآمدی این مشاغل نیز برای جامعه بومی روشن شود. همچنین در آموزشها باید جامعه بومی را برای پذیرش فرهنگ ها و عقاید گردشگران آماده نموده تا از تبعات تقابل فرهنگی جلوگیری شود. همچنین دستگاه های شهرستانی باید طی تعامل با کارشناسان این حوزه به بررسی و امکان سنجی و همچنین بررسی دقیق پتانسیل های متقاضیان اینگونه خدمات پرداخته و با راهنمایی آنها مانع از جهتگیری اشتباه تسهیلات شده تا هم تسهیلات در مسیر درست قرار گرفته و هم افراد در مسیری قرار نگیرند که تاثیر نامطلوبی در آینده اقتصادی و شغلی آنها داشته و به اصطلاح بدهکاران بانکی آینده باشند. در زمینه بازاریابی و برندینگ هم باید کوشیده شود که این کار به جهت تسهیل گری برای مشاغل حوزه گردشگری روستایی، که عموماً جامعه روستایی از علم کمتری در این حوزه برخوردار است، توسط شرکت ها، موسسات و سازمان های مردم نهاد تسهیل گر فعال و با سابقه در گردشگری با حمایت بخش دولتی در بازارهای خارج از استان و کشور صورت پذیرد. در پایان باید از سیاستگذاران و متولیان امر پرسید که "این روزها همه به گردشگری می اندیشند ، شما چطور؟" آیا واقعاً فکری برای آینده شغلی متقاضیان خواهد شده و آیا از اعمال نظرهای غیر کارشناسی و غیر علمی جلوگیری خواهد شد یا این برنامه هم مانند خیلی از برنامه های دیگر همانند نوزادی بی سرپرست و سر راهی رها خواهد شد؟   * اقامتگاه بومگردی  نوعی از محل های اسکان برای مسافران است که بر خلاف هتل ها که ویژگی یکسان و کاملا مدرن دارند، دارای ویژگی محیطی و بومی-فرهنگی خاص خود بوده و به نوعی اقامتگاهی بومی و محلی است که عمدتا در خانه های قدیمی بازسازی شده و با شیوه ای که مطلوب برای مسافران باشد اداره می شوند. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.