عربستان در رویای صعود یا راه نزول
گیل خبر/ محمد حسین (امیر) شکری* کارشناس ارشد روابط بین الملل و دانشجوی دکترای سیاست گذاری عمومی این روزها خاورمیانه تبدیل به عمده ترین کانون حوادث خوشایند و ناخوشایند در عرصه سیاست بین الملل شده است که اگر کمی واکاوی و دقت کنیم در همه این حوادث یک طرف ائتلاف جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و طرف دیگر ائتلاف ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و عربستان و بعضی کشورهای خرد حامی آنها را مشاهده خواهیم کرد. اما یک نکته که در همه اینها تبلور بیشتری دارد نقش پررنگ عربستان سعودی بعنوان عامل اصلی در هر دو بخش عملیاتی و پشتیبانی در اتفاقات رخ داده است. با نگاهی به تاریخچه ده سال اخیر این کشور ، مشاهده میکنیم که بعد از فوت ملک عبدالله و به قدرت رسیدن شاهزادگان جوان و متعاقب آن استیلای هرج و مرج سیاسی بر حاکمان آن ، تغییرات زیادی را در عرصه سیاست خارجی این کشور شاهد بودیم. گرچه شاید نظر عده ای بر این باشد که این سیاستها خواستگاه جدیدی نداشته و از قبل در مخیله حاکمان سعودی وجود داشته است اما طبق فرمایشات مقام معظم رهبری ، آنها در سیاست خارجی متانت و وقار بیشتری نشان می دادند و نیت واقعی خود را مانند امروز نه بیان و نه عمل می کردند. اما از زمانی که چند جوان بی تجربه امور آن کشور را به دست گرفته اند ، جنبه توحش و زیاده خواهی بر سیاست خارجی و حتی داخلی سایه افکنده که البته این امر بدون حمایت ایالات متحده امکان پذیر نبوده و نیست. سیاست ورزان آمریکایی که متوجه سادگی و خام بودن حاکمان سعودی شده اند با تزریق سلاح های جنگی و حمایت معنوی در سازمانهای بین المللی و رسانه های وابسته به خود ، هم به اقتصادشان سروسامانی دادند و هم منطقه خاورمیانه را دچار چالشی می کنند که در مهم ترین اهداف خود هم از گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بعنوان مهم ترین بازیگر منطقه جلوگیری کنند و هم حصار امنی برای ادامه حیات رژیم صهیونیستی ایجاد کنند. اما مهم ترین دلایل این چرخش سیاست حکام سعودی که بعضا از روی اجبار و بعضا از روی اختیار بوده چه بوده است و در آینده سیاسی آنها چه تاثیری خواهد گذاشت؟ الف) پس از آغاز دومینوی انقلاب های عربی _ اسلامی ، سیاستگذاران سعودی دچار یک اشتباه محاسباتی شدند و برای فرار از زیر فشار روانی حاصل از این انقلاب ها ، پشتیبان مادی و معنوی گروه تروریستی داعش و کمی بعد آغازگر جنگ علیه یمن شدند که پس از هشدار رهبر انقلاب مبنی بر خطای فاحش و شکست خورده عربستان ، سعود الفیصل که هنوز در منصب وزارت خارجه حضور داشت طی سخنانی سعی کرد خود را از دایره تصمیم گیرندگان این نابخردی سعودی ها کنار بکشد و به نوعی اختلافات عمده مابین شاهزادگان و جنگ داخلی قدرت را علنی سازد که نتیجه آن را اکنون به وضوح در غالب حبس ها و ترور ها مشاهده می کنیم. ب) تحریکات گسترده ایالات متحده و رژیم صهیونیستی با هدف تنش زایی در منطقه و ایجاد سد نفوذ در مقابل محور مقاومت و بالا بردن هزینه ایران در حمایت از این ائتلاف و در صورت امکان قطع ارتباط یا تضعیف رابطه ایران با کشورها و گروههای این محور. ج) تمام شدن زودتر از موعد عمر داعش که سعودی ها به استفاده ابزاری از آنها حداقل برای یک دهه و امتیازگیری از قبل آنها شدیدا دل بسته بودند و همه آبروی سیاسی خود را برای حفظ آنها هزینه کردند. د) تمام نشدن جنگ یمن زودتر از ۳ ماه و کسری بودجه عربستان و تشدید اختلافات داخلی که محمد بن سلمان را وادار به کودتا و حبس تعداد زیادی از شاهزادگان مخالف خود کرد. س) به سرانجام نرسیدن عملیات های تروریستی در عراق و به بن بست خوردن مسئله جدایی کردستان از عراق و شروع تجزیه این کشور بعنوان یکی از متحدین ایران در محور مقاومت که در این مورد عربستان فقط نقش یک بازیگر را داشت و طراح اصلی آن ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بودند. ط) مانور قدرت ایران از طریق عملیات های نرمی چون راهپیمایی اربعین در خاک عراق و عملیات های نظامی در سوریه و عراق که غالبا با پیروزی مواجه شده و در این راه توانستند حتی روسیه را که یکی از اعضای اصلی شورای امنیت و دارای حق وتو می باشد را با خود همراه سازند و این برای اولین بار در عرصه بین الملل بود که یک کشور ابرقدرت نظامی و دارای حق وتو ، دنباله روی سیاست های یک کشور کوچکتر از نظر تجهیزات و امکانات نظامی می شد که این نشان از قدرت بالای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بود. با همه این اتفاقات و رویدادهای ذکر شده حکام جوان و ناپخته سعودی که تجربه چندانی هم در امور کشورداری و عرصه بین الملل ندارند و تنها با دلخوشی به دلارهای نفتی و حمایت آمریکا قصد داشتند تا به تنها قدرت منطقه تبدیل شوند ، چنان دچار سردرگمی و فشار روانی افتادند که اشتباه بزرگتر و عجیب و بچه گانه ای چون حبس نخست وزیر لبنان را انجام دهند که هم از نظر عرف و حقوق بین الملل و هم از نظر استراتژیک ، خطای بسیار بزرگی می باشد و هدفشان از این اقدام و تهیه مصاحبه و بیانیه های ساختگی از جانب سعدالحریری و اجبارش برای رسانه ای کردن آنها ، تحت فشار قرار دادن حزب الله لبنان و ائتلاف جبهه مقاومت در منطقه می باشد. با مجموعه این اقدامات دور از پیش بینی نیست که چه بسا طرح آمریکایی - اسرائیلی تجزیه کشورهای بزرگ خاورمیانه این بار در خود عربستان به سرانجام برسد. این حوادث حتی باعث شد چندی پیش یکی از نشریات معتبر آمریکا طی مقاله ای اعلام کند که در راهبرد درازمدت عربستان ، جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک مانع بزرگ بر سر اهدافشان قرار دارد در حالی که در راهبرد ایران ، عربستان اصلا دیده نمی شود و جمهوری اسلامی خود را با ایالات متحده روبرو میبیند و بر اساس همین استراتژی هاست که تاکنون ایران در مقابل لفاظی ها و تهدیدهای عربستان ، متانت از خود نشان داده و هرچه می گذریم به سخنان مقام معظم رهبری بیشتر نزدیک می شویم که فرمودند: در جریانات اخیر بینی سعودی ها به خاک مالیده خواهد شد.