نقدی بر نمایش های بیست و نهمین جشنواره تئاتر استانی گیلان
گیل خبر/ محمد آقاپور بناب بیست و نهمین جشنواره تئاتر استانی گیلان هم به پایان رسید و جای خالی یکسری از حرف ها و نقدها مارا بر آن داشت تا هرچند ناشیانه، دستی به قلم ببریم و سعی کنیم ناگفته ها را تا حد ممکن بیان کنیم. ابتدا لازم است به شرط ادب تشکر کنیم از انجمن خانه نمایش برای زحمات و تلاش هایشان برای برگزاری هرچه بهتر این جشنواره و همچنین سپاسگزار تمامی افرادی باشیم که هرکدام به نحوی در به انجام رسیدن این پروسه نقش داشتند. جلسات نقد و بررسی هر نمایش تا حدی گویای نکات مثبت و منفی کارها بود اما کمبود وقت و کثرت نظرات، باز هم صحبت هایی را ناگفته باقی گذاشت که در اینجا مختصرا سعی میکنیم به آنها بپردازیم.   اولین نمایشی که در این جشنواره به روی صحنه رفت اجرای آشویتس زنان بود به کارگردانی امیر جادو سخن. بازی بسیار خوب بازیگران در کنار خط داستانی گیرا و موسیقی جذاب و هماهنگ با ریتم کار را می توان از نقاط مثبت کار در نظر گرفت هرچند که همین موسیقی تعریفی، آنچنان که باید در خدمت کار نبود و گهگاهی برای خودش خودنمایی میکرد! اما کار در بخش صحنه آرایی، در قسمت هایی دچار ضعف های کوچکی بود که اگر بهبود میافت شاید توان کلی کار را در جذب مخاطب خیلی بیشتر بالا میبرد. هرچند که با تمام این اوصاف، کارگردانی این نمایش، یکی از بالاترین نمره ها را در این جشنواره به خود اختصاص میدهد. به طور کل، اجرای عموم نمایش آشویتس زنان، بسیار گیراتر از اجرای جشنواره بود و تغییراتی که در اجرای جشنواره بوجود آمده بود، مانند تغییر رنگ لباس و یا جدا شدن بازی فرم در بخشی از کار، ایجاد ابهام میکرد. دومین اجرای جشنواره، نمایش گوهر به کارگردانی مهرداد بخشی بود. متن جذاب و ریتمیک و اصیل ایرانی، در کنار موسیقی عالی که متاسفانه از طرف هیأت داوران نادیده گرفته شد را میتوان از نقاط قوت این نمایش در نظر گرفت. صحنه آرایی، لباس و بازیگردانی کار در حد چشمگیری قوی بود. به طور کلی نمایش گوهر را میتوان از کم خطا ترین کارهای این جشنواره نامید که شاید علت این امر را بتوان پیمایش اصولی و امن روی چهارچوب های همیشگی هنر نمایش و اجرا ذکر کرد. شاید اگر گوهر کمی نوآوری باب میل داوران را در خود جای میداد، توجهات و جوایز بیشتری را نصیب خود میکرد.   روز دوم جشنواره با اجرای نمایش پلکان از محمد احمدزاده آغاز شد. کاری قوی و مخاطب پسند که حاصل کارگردانی قوی احمدزاده در کنار بازی های فوق العاده بازیگران بود. شاید تنها نقدی که بتوان به کار وارد کرد طولانی بودن خط داستان باشد که در قسمت هایی از نمایش موجب خستگی تماشاگر میشد. موسیقی نمایش نیز نه چیزی بیشتر از یک موسیقی نه کمتر بود. از طرفی دیگر، سادگی در صحنه آرایی، در نگاه اول شاید باعث بیان انتقاداتی میشد، اما پس از جان گرفتن جریان نمایش که زمان زیادی هم نبرد، معلوم شد که همان سادگی نیز حساب شده بود و به نقاط قوت کار افزود. پانما از مجید کاظمی مژدهی، دومین نمایش از دومین روز جشنواره بود. چیزی که بیشتر از همه در این کار مشخص بود، امضای خاص کاظمی مژدهی بود! کارگردانی که به قولی از خودش، برای جشنواره ها کار میکند و شکر خدا، در نوشتن نمایشنامه ها تنها نیست! بازی های بازیگران در پانما هرچند در متن و صحنه آرایی محدود شده بود، اما با زیبایی هرچه تمام تر اجرا شد و از نظر بازی، نمیتوان نقد منصفانه ای به بازیگران وارد کرد! جای خالی یک موسیقی قوی در این کار به شدت حس میشد، هرچند که از دیدگاهی، متن کار و خط داستانی نمایش، خیلی وابسته به موسیقی نبود. پانما را شاید بتوان بومی ترین کار این جشنواره نامید. روایت یک مرگ در خانه.وا.ده از وحید درویشی، آخرین اجرا در دومین روز جشنواره بود! برخلاف نظر هیئت داوران، انتقاد های زیادی از سمت تماشاگران به این کار وارد بود، تا اندازه ای که تعداد تماشاگران در انتهای نمایش کمتر از تعدادی بود که از ابتدا وارد سالن شده بودند! نقالی های وحید درویشی را شاید تنها نکته مثبت اجرا بتوان قلمداد کرد. صحنه آرایی نمایش تا حد زیادی گنگ و در بعضی جاها عملا بلااستفاده بود! موسیقی کار بر خلاف نظر داوران، از دید تماشاگران عموم یک موسیقی سرسام آور بود! تکرار بیهوده دیالوگ ها توسط بازیگران نیز از نقاط ضعف کار و علت سردردهای بعد نمایش بودند! داستان نمایش هم یک روایت آشنا و تکراری بود که البته بیان یک مسأله مهم، یعنی هفت گناه، در قالب این داستان تکراری، خود قابل تقدیر است که متاسفانه در این کار، زیاد هم موفق نبوده است! میتوان گفت داستان به نوعی از نیمه دوم اجرا به بعد، تازه در ذهن مخاطبان شکل میگرفت و شاید علت ترک زودهنگام سالن نمایش توسط تماشاچیان نیز همین بوده. البته با تمام این ها تبریک میگوییم خدمت جناب درویشی بابت جوایز و افتخاراتی که در این جشنواره کسب کردند و به قول ایشان، شاید ما کر و کور بودیم که چیز زیادی از این نمایش دستگیرمان نشد!   آخرین روز از جشنواره، با اجرای نمایش تلخون از سیامک حسن زاده در بخش جنبی جشنواره آغاز شد که جا دارد یک خداقوت جانانه به حسن زاده و تیمش بابت این موفقیتشان بگوییم.   بعد از تلخون، نمایش رقص روی یک پا از مصطفی غلامی به روی صحنه رفت که اثری در ژانر دفاع مقدس بود. استفاده بهینه و عالی از حداقل دکور و شناور بودن بازیگر و صحنه را شاید بتوان از بهترین نقاط قوت این کار در نظر گرفت. اما متن نمایش نه آنچنان خاص و نه آنچنان ضعیف بود و انگار بیشترین تمرکز بر روی داستان روایی متن بود. موسیقی هم سطح با کار بود و کارگردانی نمایش نیز در حد قابل توجهی مثبت بود! اما خب، به عنوان کلام نهایی میتوان گفت که در حوزه ی دفاع مقدس، انتظار خلاقیت و نوآوری بیشتری میرفت! کیوان خسرومرادی پس از غیبتی طولانی، با نمایش بر پیکر نبردی رو به خاموشی در این جشنواره حاضر شد. داستان اساطیری که خسرومرادی در این نمایش انتخاب کرده بود از نقاط جذاب و گیرای کار بود! در کنار داستان قوی، شاید متن و دیالوگ ها آنچنان که باید پرداخته نشده بودند. بازی بازیگران در مجموع قوی و مثبت بود اما نوآوری هایی که در کارگردانی و بازی آمیخته شده بود، شاید بیشتر برای پوشش یکسری ضعف ها بود تا واقعا نوآوری در نمایش و اجرا. اگر از چند ضعف کوچک در بخش کارگردانی چشم پوشی کنیم، کارگردانی این کار به طور کل خوب بود. موسیقی بر پیکر نبردی رو به خاموشی نیز یک موسیقی کاملا زنده و هماهنگ با اجرا بود که انتظار میرفت توجه بیشتری را به خود جلب کند! آخرین نمایشی که در بیست و نهمین جشنواره تئاتر استانی گیلان به روی صحنه رفت، G از وحید تقی زاده بود. داستانی نو که تقی زاده در این کار معرفی کرد قابل تقدیر است. این خلاقیت را در بخش صحنه آرایی نیز شاهدش بودیم. هرچند که جایزه برگزیده طراحی صحنه را از آن خود کرد، اما باز هم نمیتوان منکر ضعف های موجود در این بخش شد و به نوعی، خلاقیت موجود در طراحی باعث پوشش ضعف های این بخش از کار شد. کمیت کلام کار هم به نوعی این نمایش را خاص میکرد، اما خاص از آن نوعی که شاید هر مخاطبی پسند نکند. به طور کل نمایش G را میتوان کار جالب و قشنگی دانست که در عین جذابیت و نو بودن، شاید برای هرکسی لذت بخش نباشد!     مطالبی که بیان شد، نه نظر شخصی بنده، بلکه حاصل هم صحبتی با علاقه مندان و تماشاگران و حتی تنی چند از هنرجویان هنر تئاتر است که در حاشیه محیطی مجتمع خاتم الانبیا که محل برگزاری جشنواره بود، انجام شد و تا حد امکان سعی بر این بوده که مجموع نظرات مخاطبان، در عین انصاف جمع آوری شود و از نظر شخصی دور باشد! با این قول، اگر تعریف یا نقد از کار خاصی در آنچه خواندید به چشم میخورد، نظراتی است که حداقل توسط عده ای هنر دوست بیان شده که خود میتواند تا حدودی مشخص کننده محبوبیت یا انتقاد مردمی اجراهای جشنواره باشد! در پایان، ضمن تشکر مجدد از تمامی بزرگان و عزیزانی که در برگزاری هرچه بهتر این جشنواره زحمت کشیدند، و تقدیر از تمامی هنرمندانی که با انرژی و هنر خود، نمایش ها را بر روی صحنه ها به اجرا رساندند، جا دارد تشکر ویژه ای نیز داشته باشم از تمامی تماشاگرانی که با حضور خود در این دوره از جشنواره، رنگ و بوی مردمی به آن بخشیدند. همچنین مراتب قدردانی از آقایان رضا جوینده، ماهان بحری و مجید خامسی که در جمع آوری این اطلاعات و انجام مصاحبه ها، این بنده حقیر را یاری نمودند.   گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.