وحید احمدی آرا
۱۳۹۶/۰۳/۰۴ ۱۱:۳۲ چاپ
photo_۲۰۱۷-۰۵-۲۵_۱۱-۲۹-۱۳
گیل خبر/ وحید احمدی آرا خیابان تختی / خانه خانم هویشام / زمستانی دور نخستین انتخابات شورای شهر در ایران برگزار شده تا دولت اصلاحات دستاوردهای دموکراسی را به رخ بکشد . در رشت نیز همچون بسیاری از شهرها نتایج آرا اتفاقات عجیبی را رقم زده است اما غیر از دو نفر نخست این انتخابات ، پرویز شریفیان و فرنگیس عندلیب که رایی دیگرگونه را از آن خود کردند نفر سوم انتخابات رشت رایی از جنس تغییر و اندیشه و اصلاح را به نام خود مصادره کرده است. شاید از همین روست که با اتکا به توان دانشجویی که به نفع او و اندیشه اش بسیج شده در نیمه راه شورا را رها می کند و راهی انتخاباتی بزرگ و نفسگیر می شود. جلسات فکری خانه خانوم هویشام با ورود دوستانی اجرایی و عملیاتی دچار تشتتهای درونی میشود و شاید تنها یک نفر میانه این نزاع درونگروهی را گرفته بود و علیرغم اینکه جنجال و هیاهویی از وی دیده نمیشد اما خروجی ساعتها چانه زنی و تبادل نظرش آرامش و ثبات نسبی حاکم بر ستاد انتخاباتی دکتر فیاض زاهد بود «ـ نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت. photo_۲۰۱۷-۰۵-۲۵_۱۱-۲۹-۱۳ در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر. دست از گمان بدار! با مرگ نحس پنجه میفکن! بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار . . .» دروازه لاکان/ خانه دانشجویی / کمی بعد از زمستان دور تیم بزرگ دانشجویی که حول دکتر و اندیشه هایش قد کشیده اکنون مدعی سهم خود از قدرت است.غره و بی اعتنا به دلواپسیهای لیدر که بحق نگران ابرو و اعتبار خویش است. برادر کوچکتر نماینده این نسل است نسلی که علیرغم حقانیت در مقابل آرایش سیاسی یک شهر ایستاد و گرچه به ظاهر نتیجه انتخابات مرحله دوم را به احمد رمضانپور باخت اما آبرویی بزرگ برای خویش خرید. رای پنجاه هزاری فیاض زاهد و محوریت دانشجویی در ستاد او این گروه را آنقدر غره ساخت که فرهام بی پروا با ظاهری متفاوت و جوان پسند در انتخاباتی عجیب وارد گود شد.گرچه فیاض زاهد در ابتدا با این اتفاق مخالفت کرد اما در روزهای پایانی تمام عیار با کسب حمایت چهره های سیاسی تاثیرگذار آن دوران همچون علیرضا رجایی و فریبرز رییس دانا از فرهام وظیفه برادری خود را ادا نمود. گرچه این تیم دانشجویی دو انتخابات را در وقت اضافه باخته است اما راهیابی پیاپی این تیم به مراحل نیمه نهایی آبرویی بزرگ برای ایشان خریده است. مهدی تقی زاده اکنون در اتاق فکر مجموعه ای قرار دارد که سالهای سال اتفاقات بزرگ این شهر خواسته یا ناخواسته ، راست یا دروغ به نام این گروه ثبت میشد. پژوهش و تحلیل و تولید گزارش عملکرد دولت اصلاحات توسط همین تیم با کاپیتانی مهدی تقی زاده اتفاق بزرگ دیگری در سالهای بعد بود. نیمه شب غمگین و دم کرده خرداد/ بالکن قدیمی غم و اندوه انتخاباتی که ایران را به قهقرا می برد در صدای او موج میزند. صدای بوق طرفداران احمدی نژاد روح خسته اش را می سابد. شاید زمزمه این قطعات تنها مسکن قلب غمگین ما در آن شب عجیب بود: آنان به افتاب شیفته بودند زیرا که افتاب تنهاترین حقیقتشان بود احساس واقعیتشان بود... واکنون آنان را با افتاب گونه ای اینگونه دل فریفته بودند.... کافه ای پردود / نیمه شب سالها گذشته است و رشته ای عجیب دانشجویان دیروز را به هم وصل ومتصل نگه داشته است. پروژه های مختلف اجرایی و سیاسی و انتخاباتی توسط این گروه چه به شکل متمرکز چه پراکنده عملیاتی شد.مهدی گرچه مویش سپید شده و جراحتهای عظیمی از روزگار بر روح و جان دارد اما همچنان دانشجو ترین عضو گروه است!!! پس از سالها طرد سیاسی افراد منتسب به این مجموعه ، ردصلاحیت ، انصراف و استعفای دسته جمعی این بارفضا برای حضور فرهام به عنوان نماینده تاریخی این گروه و بهراد که همچون مهدی از مغضوبین دور قبل بود فراهم شده است. غروب ابری افتابی / رشت / ورزشگاه عضدی جشن پیروزی روحانی با شادی پیروزی فرهام پس از سالها انتظار و صبوری ، این شادی از توان قلب خسته و کم شارژ مهدی خارج است...در هیاهوی آتش بازی و طنین قفل زندان بشکنم شهرام ناظری مهدی اهسته دراز می کشد تا دردهایش را رها کند صبح افتابی دوم خرداد/ قطعه هنرمندان نازلی سخن نگفت نازلی ستاره بود یک دَم درین ظلام درخشید و جَست و رفت… نازلی سخن نگفت نازلی بنفشه بود گُل داد و مژده داد: «زمستان شکست!» و رفت…