وحید احمدی آرا
۱۳۹۳/۰۷/۲۶ ۰۷:۲۳ چاپ
گیل خبر/ وحید احمدی آرا: خالی شدم از زندگی، از هرچه پایان داشت حسی شبیه آنچه که یک جسم ِ بی جان داشت می آمد و با هرقدم عطر تو می پیچید لعنت به شهری که پس از تو باز باران داشت! رشت روزها و شبهای رویایی را پشت سر گذاشته است ، استان مه گرفته و پاییزی مان همچنین…این گونه است که ناسپاسی است اگر سکوت کنم و با کلیدهای خاک گرفته کیبورد لبتابم این شادی را قسمت نکنم … با حال آن روزم میان خاطرات تو ، باران نمی بارید… ، اگر یک ذره وجدان داشت! با پایان دولت احمدی نژاد بی آنکه بخشنامه ای صادر شود و آیین نامه ای به هنرمندان و اهالی فرهنگ ابلاغ شود ، ناخودآگاه شاهد آشتی دوباره فرهنگ و هنر با دولت بودیم .بسیاری خود را متعهد دانستدند تا در کنار دولت تدبیرو امید بایستند و سهم خود را ادا کنند . از روی کار آمدن مدیر کل سابق ارشاد استان گیلان مدت زیادی نگذشته بود و ایشان با شتابی عجیب سعی در باز کردن فضای فرهنگ و هنر با صدور پیاپی و نامنظم مجوز برای کنسرتهای موسیقی داشت .شاید به نظر ایشان این سریعترین راه برای نشان دادن تغییر در سیاستهای این اداره کل بود. بی محابا و بدون هیچ سیاست سازی فرهنگی و برنامه ریزی مشخصی کنسرتهای پاپ در گوشه گوشه ی استان برگزار می شد و از آنجا که مقدمه سازی و محمل صحیحی برای این برنامه ها تعریف نشده بود پاسخ عکس و واکنش منفی از سوی برنامه گذاران و حتی مردم دیده شد و …بگذریم . می شد بگیری دست من را قبل از افتادن اما نشد.. تا من بفهمم عشق تاوان داشت می شد ببندی زخم من را قبل جان دادن افسوس… من را کشت آن دردی که درمان داشت! پس از روی کار امدن دکتر فاضلی و سکانداری کشتی طوفان زده ارشاد توسط ایشان ، شعار زیبایی از این استاد فرهیخته دانشگاه سرلوحه کار ارشاد قرار گرفت : مدیریت بر اهالی فرهنگ ،فرهنگ می خواهد و کارکردن با هنرمندان ، هنر .. در شرایطی که انبوه طرحهای عمرانی نیمه کاره و ساختمانهای ناتمام ادارات ، گریبان بودجه اداره کل را گرفته بود ، در روزهایی که به سبب برخی حاشیه ها و اشکالات مدیریتی، در یک شهر فرماندار برای مسائل فرهنگی هنری تصمیم سازی می کرد در شهر دیگری دادستان و شورای تامین و در گوشه دیگری از استان …مدیریت صحیح دکتر فاضلی بی آنکه تغییری در روسای ادارات خود ایجاد کند توانست هویت کمرنگ و گه گاه بیرنگ ادارات فرهنگ و ارشاد را به این نهاد که اصلی ترین و مهمترین حلقه اتصال هنرمندان و کارگزاران فرهنگ با دولت است ، برگرداند. البته ضرورت تغییر بسیاری از روسای ادارات شهرستانها و مدیران میانی با توجه به شائبه های سیاسی و ریشه تفکرات ایشان هنوز به شدت احساس می شود اما مدیر کل دولت تدبیر و امید تا کنون نشان داده است که بر تغییر نگرش و عملکرد بیش از تغییر افراد تاکید دارد. گفتنی است کم بضاعتی مدیران تحصیلکرده در حوزه های مرتبط که از نظر اداری در کادر دولتی مجموعه ارشاد باشند و سخت بودن ورود افراد فرهنگی از بیرون به حوزه اداری فرهنگ و ارشاد نیز در اتخاذ این تصمیم مدیریتی دکتر فاضلی بی تاثیر نبوده است. من مرده بودم! مرگ با من زندگی می کرد من مرده بودم.. مرگ در رگ هام جریان داشت در هر صورت برگزاری جلسات منظم و پیاپی با اهالی مطبوعات و رسانه ها از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ، دیدار با فعالین فرهنگ و هنر در سراسر استان ، تقدیر از پیشکسوتان فرهنگ و هنر وفعال کردن نهادهای غیر دولتی مرتبط با ارشاد همچون موسسات فرهنگی هنری که بازوان اجرایی و عملیاتی این اداره هستند ، حمایت از کانونهای تبلیغاتی ، پیگیری مشکلات خبرنگاران و فعالین رسانه و مطبوعات از روزهای بهتری حکایت دارد. در عرصه هنر که نمود آشکار فعالیت اداره کل فرهنگ و ارشاد است ، استانمان روزهای خوب و شادابی را پشت سر گذاشت…آنگونه که در ابتدای مطلب نیز نوشتم نخستین ماه پاییز ، بهار فعالیتهای فرهنگی هنری در گیلان بود ، چنانچه حتی یک روزپاییزی بدون برگزاری مراسم جدی و بزرگ و پر هیاهوی فرهنگی هنری سپری نشد . جای جای استان میزبان گروههای مختلف ملی و بومی هنری در حوزه تئاتر و موسیقی بود و در هر مسیری که می گذشتی پوسترها و بنرهای تبلیغاتی از یک رویداد هنری ، یک جشنواره فرهنگی ،یک نمایشگاه عکس ، یک همایش فرهنگی ، یک گردهمایی هنری و ….خبر می داد. بازگشت روحیه و شادابی به کارگزاران هنر که اکنون به نظر می رسد از کما درآمده اند و رجوع دوباره مردم( که سرمایه های اصلی اقتصاد فرهنگند ) و جلب اعتماد ایشان به فرهنگسراها و اماکن هر چند محدود هنری استان ،نیز از برگهای درخشان این روزهای پاییزی اند. در آستانه ایام محرم و صفر نیز خبر اجرای تعزیه گیلکی پس از قریب به ۸۰ سال فراموشی و احیای ان به همت و پیگیری اداره ارشاد خبر فرخنده و مبارکی بود . گیلان به جرات یکی از فرهنگ محور ترین استانهای کشور است که در بسیاری از حوزه ها پیشتاز و خط شکن بوده است . تعدد و کثرت هنرمندان بزرگ و نام آور گیلانی که در شهر خودشان و در پایتخت فعالیت مرتبط هنری فرهنگی دارند موید وموکد این مساله است.طی مسیر پرپیچ و خم و پراسترس فرهنگ و هنر نیاز به ادامه این همدلی سه گانه میان مدیران فرهنگ ، کارگزاران و مردم دارد. این مثلث طلایی جلوه گاه طلوع دوباره خورشید امید و رشد در این حوزه است. برای هر کدام از اضلاع این مثلث ، ذهنی بازتر و پذیرنده تر ، تلاشی خلاقانه تر ، صلابت و صبوری و روزهای بهتر و بهاری آرزومندم. وقتی که برگشتی به من، در شهر پرکردند: برگشتن جان پس به جسمی مرده ، امکان داشت   *غزل آغشته در متن از «رویا باقری»
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code