به گزارش گیل خبر، مصطفی آقامیرسلیم در مناظره اخیر خود اظهار داشت که مدافع آزادی بیان است و در این خصوص به دولت روحانی هم انتقاد کرد. اما جالب اینجاست که دوران وزارت او در فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان یکی از دوره های سانسور در این وزارتخانه شناخته می شود. «تاریخ ایرانی» در این خصوص نوشته است: شاید بهترین اثری که بتواند ما را با نحوه ممیزی کتاب در دوران تصدی میرسلیم بر وزارت ارشاد آشنا کند «ممیزی کتاب» اثر احمد رجب زاده باشد؛ کتابی که در آن رجب زاده با استناد به ۱۴۰۰ سند، ممیزی کتاب در سال ۱۳۷۵ را از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار داده است. رجب زاده در این کتاب از سطح دانش مامورین سانسور در این دوره و تفاوت فاحش محتوای کتاب ها با نسخه اصلی شان پس از سانسور سخن می گوید. بر اساس آماری که رجب زاده ارائه می دهد، تعداد بررسی کنندگان در مجموع ۲۸ نفر بوده و این عده در کلیه حوزه های فرهنگ مکتوب کشور تصمیم گیری می کردند. بر اساس آمار وی تنها ممیزان وزارت ارشاد نزدیک به ۲۴ درصد از کتاب های ارائه شده برای کسب مجوز انتشار را در این سال غیرمجاز و حدود ۷۰ درصد را مشروط اعلام می کنند. رجب زاده در مقایسه آماری دقیقی نشان می دهد که بیش از ۵۰ درصد از حساسیت ها و در نتیجه اعمال سانسور در حوزه ادبیات داستانی اتفاق می افتاد. بر اساس پژوهش او، نه تنها موارد سیاسی که وجوه اعتقادی و اخلاقی نیز با وسواسی شدید توسط ماموران سانسور بررسی می شود و سیلی از واژگان و اصطلاحات جایگزین و حذفیات به راه می افتد که برخی از آن ها به قرار زیرند: * «شراب» تبدیل شود به «نوشیدنی». * «توی کوچه جلوی دختر مردم را گرفت و ماچ کرد» تبدیل شود به «توی کوچه جلوی مردم به دختر ناسزا گفت». * در جمله ای مانند «زانوی او را به نشانه ادب و اخلاص بوسید» بوسیدن باید حذف شود. * عنوان کتاب «فریب خوردگان عشق» به «عاقبت غفلت» تغییر پیدا می کند. * «گوشت خوک» تبدیل شود به «گوشت گاو». * عکس ماهاتما گاندی به دلیل «نیمه عریان» بودن حذف می شود. * داستان «شغال و عرب» کافکا از کتاب «دیوار» حذف می شود با این استدلال که «کنار هم گذاشتن این دو واژه موهن است». * «آرایش و زیبایی» تغییر یابد به «مراقبت از پوست». * عنوان کتاب «عشق صدراعظم» تغییر یابد به «صدراعظم». * جمله «گاه گاهی آرایش کنید» تبدیل شود به «گاه گاهی به ظاهر خود برسید». * «بستر زناشویی» تبدیل شود به «زندگی زناشویی». *جمله «زن! من تو را می توانم خوشبخت کنم» تبدیل شود به «خواهرم! من تو را می توانم خوشبخت کنم». * «عاشق» تبدیل شود به «علاقه مند و دوستدار». * «وطن پرستی» تبدیل شود به «وطن دوستی». * «رفیق» تبدیل شود به چیز دیگری چون مارکسیست ها آن را به کار می بردند. مثال هایی که رجب زاده در این کتاب می آورد گویای آن است که این ممیزی ها نه تنها در حوزه ادبیات که حوزه های علمی را نیز در بر می گرفته برای مثال «فرهنگ لغت آلمانی - فارسی قائم مقامی، ۱۷۶ مورد و فرهنگ لغت ترکی استانبولی به فارسی، ۱۶۴ مورد اصلاحی دارد.» نکته دیگری که در بحث ممیزی در این دوره از چشم رجب زاده پنهان نمی ماند، تفاوت نگاه بررس ها به کتاب های تاریخی است؛ طوری که دست بردن آن ها در کتاب های تاریخی و حذف واژگان به تعبیرشان غیراخلاقی تا بدانجا پیش می رود که در پایان از حاکمی ستمکار، زن باره و شراب خوار، چهره فردی عاری از این گونه صفات ارائه می دهد و وقتی به کتاب های تاریخی مربوط به دوران پهلوی می رسد، با اغماض بسیار زیادی از آن می گذرد. برای مثال رجب زاده درباره کتاب «تا سیاهی... در دام شاه» نوشته پروین غفاری می نویسد: «در این کتاب صحنه هایی ترسیم می شود که هر کدام از آن ها برای غیرمجاز شدن یک کتاب با برچسب غیراخلاقی کفایت می کرد، اما اجازه نشر می یابد و ممیزان بدون دغدغه از بدآموزی آن (عبارتی که برای بسیاری از کتاب ها به کار رفته است)، آن را مخالف اخلاق عمومی تشخیص نمی دهند.» بر اساس اسناد اداره کتاب، در این دوره کتاب های مشهوری چون «جنگ و صلح» به دلیل ضد جنگ بودن، «خاطرات اعتمادالسلطنه» به خاطر به کار بردن کلمه شاه و رمان ده جلدی «کلیدر»، نوشته محمود دولت آبادی نیز اجازه چاپ نمی گیرند.