عوارض دوری از معیارهای عقلانیت و توسعه؛
۱۳۹۶/۰۱/۲۲ ۱۳:۵۹ چاپ
گیل خبر/ رها حقیقی هرچند شهر رشت در سه دهه اخیر بنا به دلایل مختلف با وجود ظرفیت های فراوان روند ساکنی را تجربه کرد و به جای تفکر توسعه مدارانه دچار روزمرگی و حفظ و نگهداری شد، اما به نظر می رسد در دو سال گذشته فصل جدیدی از کتاب مدیریت شهر رشت گشوده شده باشد. حالا ادبیات توسعه توانسته جای خود را در ادبیات متداول شهر، در سطوح مدیریتی، پارلمان شهر و حتی زبان عمومی جامعه باز کند و حتی ما به ازای عینی اش در شهر پیاده سازی شده است اما برای دستیابی به توسعه، معیارها و ملزوماتی لازم است تا هر لحظه دفتر توسعه شهر با بادهای مخالف بسته نشود. یکی از این الزامات همراهی و همکاری همه جانبه مردم و مسئولین با برنامه های توسعه شهر است؛ به خصوص همراهی پارلمان شهری که به عنوان سیاست گذار و تصمیم ساز نقش زیادی در هموار کردن مسیر توسعه شهر دارند و به شکلی اگر این همراهی نباشد، نه تنها مسیر توسعه هموار نخواهد شد بلکه خود تبدیل به چوبی لای چرخ توسعه شهر خواهد شد. سال گذشته با وجود اینکه مردم رشت نتایج و آثار تفکر توسعه را به عینه توانستند در شهر ببینند اما به نوعی از یک حیث یک نارضایتی عمومی در شهر وجود داشت و آن هم در ارتباط با موضوع آسفالت و وضعیت خیابان های شهر بود. اما آنچه در خصوص آسفالت مطرح شد، تنها مطالبه گری مردم نبود بلکه شاهد بودیم هر هفته در جلسه ی پارلمان شهری موضوع آسفالت به بهانه ای برای هیاهو و تسویه حساب شخصی عده ای معدود و گاهی مانورهای نخ نمای انتخاباتی تبدیل شد تا به قیمت رای، اذهان عمومی به سمت ناکجاآبادی که تنها به سلب اعتماد منتهی می شد، سوق داده شود. این رویکرد تنها در جامعه ای اتفاق می افتد که تفکر عقلانیت و درک صحیحی از توسعه وجود ندارد و رفتارهای سیاسی اش به دلیل بی توجهی به عقلانیت تبعات جبران ناپذیری به همراه دارد. اما در مورد آسفالت واقعیاتی وجود داشت که عده قلیلی از اعضای شورا به جای روشن کردن حقیقت، ترجیح دادند با غوغاسالاری توپ را به زمین شهرداری بیندازند و روند توسعه شهر را بی اهمیت و ناکارآمد جلوه دهند و در مقابل خود را کنار مردم و همراه با آنها نشان دهند. بودجه ی سال 95 شهرداری، در دی ماه 94 در زمانی مناسب به پارلمان شهری ارسال شد اما در کمال تعجب تصویب بودجه شهر روند کند و ناامید کننده ای را طی کرد و جالب است بدانید که ضوابط بودجه 95، تازه اواخر شهریور ماه 95 تصویب شد. به عبارت دیگر 6 ماه اول سال که از لحاظ اجرایی بهترین، مفیدترین و شاید تنها زمان مناسب شهرداری محسوب می شود، پشت درهای شورا در انتظار تصویب هدر رفت. تاخیر در تصویب بودجه شهر در حالی اتفاق افتاد که بارها و بارها جلسات متعددی برای تعیین ریاست شورا برگزار شد و جالب تر از آن تشکیل جلسات استیضاح شهرداری بود که بودجه تصویب شده ای نداشت. بدیهی است که چنین مشکلی تنها در فقدان تفکر عقلانیت و بی توجهی به معیارهای توسعه اتفاق می افتد، زیرا تفکر توسعه ایجاب می کند که نسبت به شهر و شهروندان مسئولیت پذیری و تعهد وجود داشته باشد اما روند هشت ماهه ی تصویب بودجه شهر تعهد و عقلانیتی را نشان نمی دهد. بدون شک دیرکرد تصویب بودجه 95 آن هم با یک سری ایرادات، پیامدهایی داشت که برای شهروندان در خصوص موضوعات اجرایی به خصوص بحث آسفالت محسوس بود. مهمترین مشکل در ابلاغ بودجه در شهریور ماه این بود که برای شهرداری امکان برگزاری مناقصه در 6 ماهه اول سال فراهم نبود. در نتیجه یک سری از پروژه های زمانبدی شده که وابسته به تقویم زمانی بود به ناچار به تعویق افتاد. همه می دانند که آسفالت و کیفیت آن وابسته به موارد زیادی از جمله شرایط جوی و آب وهوا است. بهترین زمان برای اجرای آسفالت فصل تابستان است که هوا گرم بوده و بارندگی وجود ندارد. در چنین شرایطی می توان انتظار داشت آسفالت باکیفیت و بادوامی اجرا شود. اما عملاً با تاخیر در تصویب بودجه شهرداری، پروژه آسفالت مشمول زمان شد و ناچاراً به فصل سرد سال به تعویق افتاد. آن هم درست در شرایطی که طبق برنامه ریزی قرار بود یکی از مهمترین پروژه های شهرداری یعنی جمع آوری آب های سطحی در وسعت زیادی اجرا شود اما ظاهراً توضیح و آگاهی بخشی منافع بلند مدت و اثرگذاری این پروژه با منافع عده قلیلی در پارلمان شهری همسو نبود که بحث آسفالت را در کنار کنده کاری های ناشی از پروژه مذکور به شکل بزرگنما شده ای محل هیاهو قرار دادند. در سال گذشته دیدیم که بر سر عدد بودجه پیشنهادی شهرداری بحث های زیادی در گرفت، اما آنچه اهمیت دارد تنها عدد بودجه و توجیه عملی آن نیست بلکه مهمترین بخش آن زمان تصویب بودجه است. به شکلی که قانون گذار زمان تصویب بودجه را مشخص کرده و رعایت آن الزامی است. این زمان از اهمیت زیادی برخوردار است وگرنه می تواند تاثیر زیادی در روند پروژه ها داشته باشد. همانطور که دیدیم شهرداری ناچاراً و در مقابل خواست عمومی مجبور شد پروژه آسفالت را در فصل بارندگی انجام دهد و طبیعی بود که با اجرای آسفالت در فصل سرد نمی شد انتظار کیفیت مطلوبی را داشت به خصوص با وجود بارش برف سنگینی که در زمستان اتفاق افتاد. بنابراین در نبود حاکمیت عقلانیت، نظم جایش را به غوغاسالاری می دهد که نتیجتاً نه تنها هزینه ی اضافی مثل آسفالت نامطلوب متحمل شهر می کند بلکه سلب اعتماد عمومی را که به مراتب هزینه برتر از هزینه های مالی است، به همراه خواهد داشت.