یادداشت بهاریه گیل خبر؛
۱۳۹۵/۱۲/۳۰ ۰۸:۵۳ چاپ
اختصاصی گیل خبر/ چند قدم به آغاز بهاری دیگر مانده وعقربه های عجول ساعت همچون اسب سرکشی می تازند تا به پایان خط برسند .آواز الیکایی از دور دست ها نو شدن زمین و رهایی از اسارت دستان زمستان را نوید می دهد. این تغییر طبیعی تدریجی طبیعت زندگی شاید دگردیسی خاصی در زندگی ما ایجاد نکند اما سرآغاز فرصتی است برای رسیدن به تغییر و تحولی که دوست داریم در آن صورت گیرد. مانند همه شنبه هایی که قرار است بسیاری تغییرات خود را نوید دهند و حال که به بهار می رسند مبدا آن را با پایان تعطیلات اعلام می کنند. آن جمله معروف که یک بهار،تابستان،پائیز و زمستان را دیدیم و از این به بعد همه چیز تکراری است، حال نیز مشخص است که نمی توان انتظاری جزء این داشت. حال کمی کمتر و بیشتر قرار است هر سال مرگ عزیزانی را تجربه کنیم و حوادثی را در بطن برهه حساس کنونی مشاهده کنیم که ما همیشه در همین برهه قرار داریم. عده ای انتصابی و عده ای انتخابی نیز جابجایی های مدیریتی شامل حال ما می شود، همیشه هم عادت کرده ایم که شعارها از عمل ها بیشتر ادا شود. سال نو با آرزوهای ما دچار تغییر نمی شود. همان طور که حوادث تلخ  نیز با یادآوری این نکته که در سال مرگ قرار داریم در سال آینده به پایان نمی رسد. مرگ تنها پدیده ای است که دروغی در آن نیست. این ما هستیم که با یادآوری اشتباهات خودمان می توانیم حوادث تلخ را کاهش دهیم. اگر خطاهای انسانی کاهش  و توانمندی علمی افزایش پیدا کند ، اگر بیماران به حقوق خود بیشتر اشنا شوند، اگر جامعه نسبت به خطرات آگاهی بیشتری پیدا کنند، اگر در مقابل شخصیت ها به تخریب و افراط دست نزنیم که هنگام مرگ وی ابراز تاسف کنیم، اگر جاده ها و ساختمان های ما در حوادث ایمن تر شوند و فرهنگ رانندگی مناسب افزایش پیدا کند، اگر ضابطه های قانونی برای جلوگیری از هرگونه  رانت و تخلف بیشتر رعایت شود، اگر نسبت به زیر پوست جامعه  کمی نگریسته شود که «شهروندی»گورخوابی را پیدا نکند و ماموری سیلی به زن دستفروشی نزند آنگاه افسوس این همه مرگ و میر و حادثه تلخ را نخواهیم خورد و شوخی های ما در شبکه های مجازی نیز از مسیر مرگ دیگران نمی گذرد. شکی نیست که ایرانیان با فرهنگ غنی خود و مهمان نوازی و خصلت های نیکویی که دارند شایسته این همه مشکل نیستند که سال زندگی خود را سال درد و مرگ بنامند. شاید آن نقطه ثقل همکاری و همدلی کمرنگ تر شده باشد اما با همه این تجربیات تلخ هم می توان به تدریج به بهاری دیگر رسید. مثل همه شنبه هایی که دوست داریم شروع کنیم و حال می خواهیم آن را به آغاز سال نو بکشانیم. بالا گفته شد که دنیا با آرزوهای ما تغییر نمی کند اما «امید» چیزی است که هیچگاه برای انسان تمام شدنی نیست. همان طور که هر زمستانی به پایان می رسد برای  این که زمستان زندگی  ما نیز دچار تغییر شود نیز امیدی هست. حتی اگر برای بعضی کورسویی باشد. پس به امید تغییر هرچند تدریجی سال نو مبارک!