گیل خبر/ مهدی لطفی*
در آستانه نزدیک شدن به سی ام اسفند ماه و روز نخستِ نام نویسی نامزدهای علاقمند به حضور در انتخابات پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا که بناست مطابق اعلام شورای محترم نگهبان همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت 96 برگزار شود ، جنب و جوش وصف ناشدنی ای همانند دیگر نقاط ایران ، در روستاها و شهرهای گیلان به چشم می خورد و تقریبا مشخص شده که هر خانواده ، قبیله ، قوم و محله ای یک یا چند نامزدِ حاضر یراق دارد که انشالله به تعبیر شهید مظلوم دکتر بهشتی از «شیفتگان خدمت اند نه تشنگان قدرت»
حالا دیگر حضور چهره هایی از اصولگرایان که بصورت سنتی همواره طیف حاضر و سهم دار در قدرت علی رغم ریزش ها و رویش های ادوار مختلف بوده اند و از سوی دیگر حضور نفرات نه چندان شناخته شده ی طیف مقابل که سالها را در طلب فرصت برای مشارکت در اداره امور سپری کرده اند و اکنون از هر فرصتی برای دیده شدن در کنار دولتیان که مواضع خودیش را نزدیکتر به آنان احساس می کنند ، استفاده می نمایند ، بعلاوه ی اقلیت زبانی ای که پیش بینی می کنم حداقل در پارلمان آتی رشت در صورت داشتن برنامه ای متحد و مدون به پشتوانه ی همبستگی قومی و قبیله ای بیشتری که به نسبت گیلانیان دارند ، بتوانند حائز اکثریت اعضاء شوند ، بیشتر به چشم می آید .
همزمان با شدت گرفتن فعالیت های انتخاباتی برای تصاحب کرسی های شوراهای شهری آتی نکاتی به نظر می آید که توجه نگارنده را بعنوان یک شهروند و ناظر مسایل سیاسی و اجتماعی بیشتر به خود جلب می کند و انشالله طی چند یادداشت به آن خواهم پرداخت .
از جمله این نکات اینکه در این دوره بر خلاف ادوار پیشین که بیشتر شاهد رشد فزاینده تعداد نامزدها بودیم ، تعداد آنانی که سودای داشتن «نمایندگان نیابتی» در شوراهای اسلامی شهرها را دارند ، افزایش قابل توجهی یافته و اصلی ترین گزینه روی میز آنهاست .
برخی از اهالی قدرت ، مسند و مقام با توجه به در اختیار داشتن منابع مالی و دستِ بازِ شوراها در امور شهری و اینکه ورود مستقیم برخی شان به کورس رقابت ، هزینه بردار خواهد بود ، علاقمند شده اند در سایه بنشینند و تلاش کنند تا افراد مورد وثوقشان که برجسته ترین ویژگی شان وفاداری به آنان است ، وارد شوراها شوند.
این تاکتیک هم از سوی نامزد های مجهول الهویه کم اقبالی که تا پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم معلوم نیست در کدام عرصه تجربه اندوخته و حضور موفق داشته اند و اگر زمام اداره امور شهری به دست شان سپرده شود فرجام کار شهر ها پس از دوره ای چهار ساله چه خواهد شد ، مورد استقبال قرار گرفته است
زیرا آنان نیز اگر کُلَه قاضی کنند به دلیل فقدان کارنامه ی مناسب و مرتبط و عدم پشتوانه مردمی خود را به تنهایی فاتح میدان انتخابات نمی بینند ، پس به طمع «گندم ری» و امدادهای این قبیل حامیان و امیدی که به اعجاز لیست های انتخاباتی بسته اند ، به تعبیر محترمانه و با اغماضِ نگارنده برای چنین « اتحاد استراتژیک » ی سر و دست می شکنند!
از طرفی رصد چند دوره ای انتخابات شوراها و عملکرد نه چندان قابل دفاع آنان و همچنین تجربه رای دادن به افراد کمتر شناخته شده ی تعرفه گردیده توسط لیست ها و برآیند کلی مبنی بر اینکه نتایج و دستاوردهای آنچنانی ای عاید مردم نشده است .
باعث می شود به نظر برسد شهروندان گیلانی بسبب تجربه ی اندوخته از انتخاب های پیشینِ خود ، این بار در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا دو دستی کلاه خود را بچسبند و صرفا بخاطر گرایشات و تعلقات سیاسی و گروهی کاندیداها که گمان می رود اصلی ترین علت در جا زدن شهرهایمان در مسیر توسعه سیاسی کاری باشد به کسی رای ندهند مگر با شناخت شخصی و مولفه هایی همچون : تعهد و تخصص توامان ، کارآمدی ، کارنامه مرتبط قابل توجه و دفاع ، تجارب فردی ارزنده ، روحیه انجام کار گروهی ، عدم وابستگی های گروهی و جناحی
*کارشناس ارشد علوم سیاسی
گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.