گفت و گو با خبرنگار پیشکسوت گیلانی روزنامه اطلاعات:
۱۳۹۵/۱۲/۰۵ ۱۱:۱۵ چاپ
به گزارش گیل خبر،  یکی از خبرنگاران پیشکسوت استان گیلان هم اکنون درسیاهکل زندگی می کند.
وی متولد اردیبهشت ماه ۱۳۲۵ است و سال ها در روستای پاشاکی با قلم خود به مردم این دیار خدمت کرده است. موسی اکبری در روستای پاشاکی از توابع شهرستان لاهیجان به دنیا آمد اما مانند سایر مردم پاشاکی؛ به دلیل موقعیت جغرافیایی این روستا که در دل شهرستان سیاهکل واقع شده است، تمامی کارهای وی و حتی زندگی اش درسیاهکل ادامه دار شده است. به دلیل وجود کسالت اکبری، خبرنگار درسیاهکل به منظور گفتگو با این پیشکسوت و به رسم ادب به منزل وی رفت و با اکبری و خانواده وی گفتگو کرد که در زیر آورده شده است. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۱) از چه سالی و چگونه وارد حرفه خبرنگاری شدید؟ من در گذشته در روستای پاشاکی سوپر مارکت داشتم. در آن زمان در سوپر مارکت ها همه چیز یافت می شد. یعنی هرچیزی که نیاز مردم روستا بود را برای فروش می آوردیم و روزنامه نیز یکی از محصولاتی بود که من آن را عرضه می کردم که به دلیل کم بودن وسایل ارتباط جمعی، با استقبال بسیار بالای مردم روبرو بود. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۷) آقای صابری عکاسی داشت و با روزنامه اطلاعات نیز به عنوان خبرنگار ارتباط داشت. من از وی خواستم تا رابط من شود تا بتوانم روزنامه اطلاعات را در سوپر مارکت خودم بفروشم. پس از آن با ارتباطی که با روزنامه اطلاعات به واسطه فروش روزنامه برقرار کردم، از سال ۱۳۵۰ خبرهای روستای پاشاکی و روستاهای اطراف را تهیه کرده و در اختیار این روزنامه قرار می دادم. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۹) در آن زمان اینترنت و ابزاری که بتوان خبر را به سرعت ارسال کرد وجود نداشت، شما چگونه اخبار را بدون اینکه از زمان درج آن بگذرد و غیر قابل انتشار بشود از روستای پاشاکی به پایتخت برای انتشار ارسال می کردید؟ یک ماشین عبوری روزنامه ها را برای فروش به مغازه من می آورد. من نیز پس از آماده کردن خبرها، آنها را به وسیله همین ماشین به سرپرستی روزنامه اطلاعات در مرکز استان می رساندم و آنها نیز اخبار را به تهران ارسال می کردند.  برای هر خبر چقدر دریافت می کردید؟ برای هر خبر ۲۰ تومان به من می دادند که به صورت ماهانه صورتحساب آن برای من ارسال می شد. یکی از خاطره های خودتان از زمانی که کار خبری می کردید را بیان کنید. قبل از انقلاب، زمانی بود که نیروهای انقلابی مأمورین ساواک را دار زده بودند و من هم در همان زمان خبری را به روزنامه فرستاده بودم که در آن یک کشاورز شغالی را که برای مزرعه اش مزاحمت ایجاد کرده بود را دار زده بود. تیتر این خبر را نیز «لاشه شغال بر سر دار» انتخاب کرده بودم. همزمانی درج خبر مربوط به دار زدن شغال و دار زدن مأمورین ساواک، موجب شد تا ساواکی ها من را به لاهیجان ببرند و در آنجا یک روز از من بازخواست کردند و پس از یک روز من را آزاد کردند. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۸)  یکی از خاطرات شیرین خودتان از فروش روزنامه در مغازه سوپر مارکت خودتان را بیان کنید. در روزنامه اطلاعات قسمتی وجود داشت که «مجله دنیای ورزش» نام داشت. در این قسمت تصاویر ورزشی در دو صفحه به صورت کامل گذاشته می شد که متقاضیان زیادی داشت. به دلیل کم بودن سهمیه روزنامه، آنهایی که می خواستند من به آنها روزنامه بدهم، به من در مغازه کمک می کردند تا با این کار روزنامه دریافت کنند. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۱۰)  آیا در سال های پس از بازنشستگی، مسئولین احوال شما را گرفته اند؟ در طول این سال ها تنها چندبار مسئولین من را دعوت کرده اند. روز خبرنگار سال گذشته حیدری فرماندار سابق به دیدار من آمد و امسال نیز رنجکش مدیر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری گیلان به همراه پورحسن مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گیلان به همین مناسبت از من عیادت کردند. در روز خبرنگار امسال نیز برای اولین بار در سالن خاتم الانیا رشت توسط استاندار، مدیرکل ارشاد و مسئولین دیگر از من به عنوان خبرنگار پیشکسوت تجلیل شد. اما به غیر از این چند روز، کسی احوالی از من نمی گیرد. مسئولین روزنامه اطلاعات نیز احوالی از شما نمی گیرند؟ از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۶ با روزنامه اطلاعات همکاری کردم. پس از سال ۷۶ سرپرستی روزنامه اطلاعات فقط یک بار من را دعوت کرد و دیگر احوالی از من نگرفته اند. طلب من را نیز پرداخت نکرده اند. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۴)  پس از سال ۷۶ با روزنامه اطلاعات قطع رابطه کرده اید؟ بله. اما چند وقتی است که روزنامه اطلاعات قسمتی را به ستون های خبری خود اضافه کرده با عنوان «۴۰ سال قبل چه خبر»، در این ستون هرچند وقت یک بار خبرهایی که من در ۴۰ سال قبل تهیه کرده بودم بازنشر می شود و برای من و خانواده ام مرور خاطرات تلخ و شیرین گذشته می شود. آیا به غیر از روزنامه اطلاعات، با رسانه دیگری نیز ارتباط داشتید؟ بله. به مجله گل آقا نیز خبرهای طنز ارسال می کردم. البته من به عکاسی نیز علاقه خاصی داشتم و دوربینم را به قیمت ۱۳۰ تومان با هزینه شخصی خودم خریداری کردم. چطور شد که خانه نشین شدید؟ در سال ۱۳۸۳ عمل قلب باز کردم و در سال ۱۳۸۴ بالن زدم و حدود یک سال است که زمین گیر شده ام. موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۲) به گزارش درسیاهکل، اکبری دارای چهار فرزند دختر و دو دختر می باشد. علیرضا، آمنه و محمدحسن اکبری سه فرزند اکبری بودند که در زمان گفتگوی خبرنگار درسیاهکل با وی حضور داشتند. انگار دل آنها از بی توجهی به پدرشان خیلی پر بود و در هنگام مصاحبه خبرنگار درسیاهکل با پدرشان آنها نیز حرف هایی برای گفتن داشتند. آنها می گفتند: پدرمان مردم داری می کرد تا روستا پیشرفت کند. بعد از اینکه خبر را به روزنامه ارسال می کرد و در آن منتشر می شد، می بایست پی گیر آنها برای برطرف شدن مشکلات مردم نیز می شد. وی همه چیزش را برای منطقه گذاشت و پیگیر آسفالت، جاده، مخابرات و … بود و سال ها برای مردم روستای پاشاکی و اطراف آن زحمت کشید، اما پس از اینکه کار خبرنگاری را کنار گذاشت؛ دیگر مردم و مسئولین احوالی از وی نمی گیرند و هم اکنون با اجاره دادن زمین کشاورزی خود زندگی اش را می گذراند و درآمد دیگری ندارد. هشت سال مادرمان زمین گیر بود و کارهایش را پدرم انجام می داد. یک خواهر معلول نیز داشتیم که پدر و مادرم به مدت ۳۶ سال از وی مراقبت کردند. پدرمان اهل مطالعه بود و کتاب زیاد می خواند. پس از گذشت سال ها؛ همچنان پدر من روزنامه اطلاعات را دوست دارد و تعصب خاصی به آن دارد. اخبار و گزارش های موسی اکبری به همت فرزندانش جمع آوری شد و چاپ رسید. موسی اکبری خبرنگار سیاهکلتصاویر اخبار و گزارش های چاپ شده اکبری در روزنامه اطلاعات موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۶)موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۱)موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۲)موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۳)موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۴)موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۵)موسی اکبری خبرنگار پاشاکی سیاهکل (۶)موسی اکبری خبرنگار سیاهکل پاشاکی (۱)موسی اکبری خبرنگار سیاهکل پاشاکی (۲)