گیل خبر/ سبحان حقدوست نامه صریح ثابت قدم به حسنی واکنش های زیادی را به همراه داشت که عمدتا از سوی چهره های سیاسی اصلاح طلب بود. فارغ از هر گونه قضاوت درباره ی درستی یا نادرستی سخنان ثابت قدم و واکنش معترضین، دو نکته مهم را نباید ازنظر دور داشت. ۱ـ از سال 76 که دولت اصلاح طلبان آغاز به کار کرد، اصلاح طلبان دایما از اولویت توسعه سیاسی سخن گفتند که نتیجه آن در بستر سیاسی، انتخابات دومین دوره شورای شهر و انتخابات ریاست جمهوری بود. این به معنای آن بود که توسعه سیاسی به تنهایی می تواند ضد خودش عمل کند. این روزها از اراده ملت و اتحاد ملت سخن می گوییم. اما تجربه نشان داده برای اینکه اراده ی ملت به اتحاد بینجامد، نه توسعه سیاسی صرف جواب می دهد و نه حتی توسعه ی اجتماعی و فرهنگی صرف. انتخابات سال ۹۲ و سه سالی که از آن گذشته بار دیگر این حقیقت را آشکار کرد که برای توسعه همه جانبه، توسعه اقتصادی در اولویت است، چون با توسعه اقتصادی است که اعتماد عمومی ساخته شده و زمینه های توسعه فرهنگی و اجتماعی و در نهایت سیاسی و اتحاد ملت شکل می گیرد. این استراتژی اصلاح طلبانه است اگر چه با استراتژی غالبا شکست خورده ی اصلاح طلبی فرق دارد. اما اگر هدف رسیدن به جامعه ای آزاد و دمکرات است، می توان از استراتژی های متفاوت استفاده کرد. از یاد نبریم اصلاحات سیاسی سال ۷۷ از دل توسعه اقتصادی جریان یافته در دوره ی کرباسچی در تهران شکل گرفت. توسعه ی اقتصادی که با شگل گیری فرهنگسرا و حتی روزنامه همشهری جنبه ی فرهنگی پیدا کرد و در سال ۷۶ به ریاست جمهوری رییس دولت اصلاحات انجامید. بنابراین به عنوان یک شهروند اصلاح طلب دعوت می کنم چهره های سیاسی اصلاح طلب به دور از نگاه سیاسی سطحی، اندکی بیشتر درباره ی این عمق استراتژیک اندیشه کنند. 2ـ من هم به عنوان یک اصلاح طلب انتخابات اسفند ماه گذشته به آقای حسنی رای دست دادم. شناختی از ایشان نداشتم، از اطرافیانم هم که پرسیدم شناختی نداشتند اما به خاطر اینکه تصمیم داشتم به لیست امید رای بدهم، به ایشان هم رای دادم. نامه آقای ثابت قدم به آقای حسنی را خواندم و به نظرم جالب نیامد. اما در واکنش ها به این نامه دارد مسیری پیموده می شود که در تضاد اساسی با اصلاح طلبی است. یکی از انتقاداتی که چهره های سیاسی اصلاح طلب به اصولگرایان می کنند این است که جناح مقابل بدون ضرورت منطقی و مردمسالارانه برای برخی افراد و چهره ها حریم ممنوعه انتقاد تعریف می کنند و آنها را از هرگونه نقد مصون می دانند. حال آیا کشیدن دیوار دور یک نماینده و یا حتی اندیشه اصلاح طلبی با خود اندیشه اصلاح طلبی در تضاد نیست؟ آیا آقای حسنی یا شهردار یا هر مسول دیگری مقدس هستند و نباید نقد شوند؟ آیا اندیشه اصلاح طلبی می تواند به بهانه نادرستی نقد، مانع انتقاد شود؟ گفته می شود که نقد شهردار به آقای حسنی درواقع بی احترامی به ۴۰ هزار نفری است که به او رای داده اند؟ در کجای اندیشه اصلاح طلبی چنین منطقی وجود دارد؟ آیا نمی-شود رای مردم را نقد کرد؟ خوشبختانه اصلاح طلبان چهره های سیاسی باسوادی در جبهه خود دارند. دموکراسی، دیکتاتوری اکثریت نیست، دادن اجازه نقد به اقلیت است. دیکتاتوری اکثریت همان چیزی است که در شوروی سابق به نظام استالینی انجامید. همه¬ی ما که اصلاح طلب هستیم هر چقدر هم که با هر چهره ای زاویه دیدگاه داشته باشیم باید مراقب خطر در غلتیدن به دیکتاتوری اکثریت و اقلیت باشیم. حرف آقای ثابت قدم اشتباه است؟ خب نقد کنیم، چه نیازی به لشکر کشی وجود دارد؟ آیا این لشکرکشی تلگرامی با تجمع تندروها در دهه ی هفتاد، در مقابل سینماهای نمایش دهنده ی فیلم که مطابق میل شان نبود، تفاوتی دارد؟ در هر دو مورد یک طیف برای حذف اندیشه مخالف لشکرکشی می کند. احساسات را کنار بگذاریم و رفتار مدنی را یاد بگیریم. ادعای اصلاح¬طلبی در شرایط عادی کار سختی نیست، مهم این است که وقتی در مقام نقد-حتی غیر منصفانه ـ قرار گرفتیم اصلاح طلب بمانیم. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.