گیل خبر/مینا عزیزی

وقتی این اسم را می شنویم طبعا متوجه می شویم که در این وزارت به دو مقوله آموزش و پرورش پرداخته می شود. اما آنچه در عمل می بینیم چیست؟

وزارت آموزش و پرورش که از طرفی پر پرسنل ترین و از طرفی مهمترین وزارتخانه کشور است در عمل چیزی نیست جز اَبَر شبکه تودرتوی متورمی برای ارسال بخشنامه به مدارس و دریافت گزارش از مدارس؛ همین و تمام!

معلم باید بگردد و از میان انبوه بخشنامه ها، و مراسم های جشن و عزاداری و سخنرانی، و کلاس های ضمن خدمت، و پر کردن دفاتر مختلف و ... وقت خالی ای پیدا کند و اندکی هم به مقوله تدریس بپردازد! البته آن هم در صورتی که معلمی متعهد باشد و دلسوز دانش آموزان؛ وگرنه که هم و غمش را می گذارد روی جواب دادن به بخشنامه ها و ارسال گزارش های پر رنگ و لعاب به اداره و شیرین کردن خود، و گرفتن امتیاز!

چرا که اصولا مهم نیست تو به دانش آموزان چیزی یاد داده ای یا نه، مهم نمره ای ست که باید بدهی! مهم دفتر گزارشی ست که تهیه می کنی! مهم تعداد بخشنامه هاییست که جواب می دهی! مهم فقط یک چیز است: آمار!

مهم این نیست که حقیقتا آموزش و پرورشی رخ داده یا نه، مهم این است که  ظاهرا  آموزش و پرورش اتفاق افتاده باشد! مهم این است که دانش آموز اگر صفر بگیرد تو ۱۰ بدهی تا امر آموزش رخ داده باشد! مهم این است که زنگ نماز دانش آموزان را به نمازخانه بفرستیم و در مناسبت ها مدرسه را بیاراییم، تا امر پرورش رخ داده باشد!

اینکه دانش آموز پایه نهم جدول ضرب نمی داند هیچ ربطی به مقوله آموزش ندارد! اینکه زیر آستین های بلند دانش آموزان پر است از رد تیغ، اینکه جیب هایشان پر است از سیگار و قرص و... ، هیچ ربطی به مقوله پرورش ندارد! چون این شبکه تودرتوی متورم، اجرایی شدن آموزش را از نمرات ثبت شده می فهمد، و اجرایی شدن پرورش را از عکس های ثبت شده از مراسم های مدرسه!

این است که آن کسی که تمام این ساز و کار باید در خدمت او می بود، حالا تبدیل شده به اصلی ترین قربانی این ساز و کار، و آن کسی نیست جز دانش آموز!

*عصرایران

گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.