اختصاصی گیل خبر/ امسال نیز مانند سال های گذشته در آستانه سالروز شهادت میرزاکوچک خان جنگلی، بخش مهمی از اخبار رسانه ها معطوف به برگزاری برنامه هایی جهت گرامی داشت این روز شد. اگر به عنوان یک مخاطب عام نگاهی به برنامه ها و عناوین آن در سال های مختلف داشته باشیم، چیزی جز تکرار بدون نوآوری و خلاقیت نمی بینیم. برنامه هایی که هر ساله با همین نام ها و تیترهای تکراری و چند عکس دسته جمعی در حال بریدن روبان با تصویر پس زمینه میرزا یا در مقابل درب خانه یا مزارش صفحات رسانه ها را اشغال می کند. فعالیت ها و برنامه هایی که صورت گرفته اند نه برای آشنایی و تعریف شخصیت میرزا کوچک، یا تبیین اهداف و آرمان هایش بلکه برای این برگزار شده اند که صرفا برنامه ای برگزار شده باشد و کاری کرده باشند و خبری برای رسانه ها تولید کرده باشند. خانه میرزا که پیش از این فعالیت های خوبی در آن صورت می گرفت و امید آن می رفت که بتواند با ایده های نو در شناخت میرزا به مخاطب عام کمک کند، به عنوان یکی از مکان هایی که می تواند به صورت دائمی فضایی برای معرفی میرزا در قالب برگزاری برنامه های متعدد فرهنگی باشد، مدت ها چراغ های فعالیت هایش سوسویی بیش ندارند و همان نور کم تنها معطوف به فعالیت های رزومه ساز و عملکرد ساز شده است نه فعالیت هایی که بتوان از کنار آن به اهداف فرهنگی یا اجتماعی خاصی دست یافت. موزه ای کوچک و بی رمق که با کپی اسنادی که از مرکز اسناد گرفته می شود، پر شده و اصلا معلوم نیست که هدف از برگزاری آن چیست؟ مخاطب قرار است با چه چیزی آشنا شود؟ کافی ست که جلوی این خانه بایستیم و از بازدیدکنندگان سوال بپرسیم که میرزا کیست؟ میرزا چه کار کرده است؟ این نمایشگاه و موزه چه تاثیری بر آن ها داشته است؟ در جواب این سوال ها اکثر مخاطبان تنها می گویند یک سری اسناد و وسایل بود. آن ها هیچ وقت از میرزا چیزی نمی آموزند حتی این نمایشگاه چیزی به هویت بومی شان نیز اضافه نمی کند. اگر بخواهیم به دلیل این ضعف بپردازیم در نگاه اول می توانیم به مدیریت غیرتخصصی خانه میرزا اشاره کنیم. خانه میرزا به دلیل موقعیت مناسب، قابلیت آن را دارد که مکانی برای معرفی میرزا باشد. معرفی نوآورانه و خلاقانه ای که اکثر موزه-مشاهیر دنیا در ابعاد مختلف آن را برگزار می کنند و از پتانسیل کالبدی فضاهای این چنینی جهت توسعه هویت فرهنگی و ملی شان استفاده می کنند. مدیریت این مجموعه استعداد و خلاقیت لازم برای نیل به این هدف را ندارد و اگر مجموعه داران خصوصی و یا مرکز اسناد و کتابخانه های ملی نبود، هیچ برنامه ای برای ساماندهی این خانه وجود نداشت. حتی در گام اول کارکرد این خانه مشخص نشده که یک موزه تخصصی برای مخاطبان خاص است و یا یک موزه عمومی برای مخاطبان عام یا تلفیقی از این دو که این سردرگمی را می توان به راحتی از سردرگمی بازدیدکنندگان این خانه برداشت کرد. به هر حال خانه میرزا وجود دارد و ضرورت معرفی میرزا مانند سایر مشاهیر گیلان و ایران بر کسی پوشیده نیست. وقت آن رسیده که سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری رشت – البته اگر قصد و هدفی جز معرفی خود با فعالیت های تکراری و پیش پا افتاده و بدون بازده دارد- در گام اول با شناخت مخاطب ، کارکرد مناسب و برنامه های قابل اجرا و هدفمند برای این خانه تعریف نماید تا اگر روزی در خیابان های این شهر از بچه های بزرگ و کوچک سوال بپرسیم که میرزا کوچک که بود، خانه و مزارش کجاست، با جوابی نا امید کننده مواجه نشویم. سوالی که این روزها در مقام والدین، معلم ، مربی و فعال فرهنگی از اکثر کودکان و نوجوانان رشتی و گیلانی بپرسیم، پاسخی جز ندانستن دریافت نمی کنیم. کاش مدیران فرهنگی ذی ربط و مسئولان فرهنگی این سازمان عریض و طویل شهرداری با بر دوش کشیدن القاب فرهنگی، اجتماعی و ورزشی به جای شلوغ کاری های رسانه ای و تبلیغات شخصی برای پوشاندن ضعف ها و عدم تخصص شان، فکری به حال فرهنگ و اجتماع شهر برای تحکیم باورها و هویت مردم داشته باشیم که این مهم چیزی جز حق شهروندی نیست.