دکتر یوسف احمدی قاسم آبادی
۱۳۹۵/۰۹/۰۷ ۱۶:۳۹ چاپ
نیم نگاهی گذرا بر صفویه
گیل خبر/ دکتر یوسف احمدی قاسم آبادی مقدمه: صفویه در اوایل قرن شانزده میلادی، تقریبا همزمان با نوسازی و تحول در غرب، ظهور و نزدیکی دارد. و بمدت 221 سال از طریق مذهب شیعه فرمانروایی کردند. بنیانگذار آن شاه اسماعیل اول، و آخرین پادشاه آن شاه سلطان حسین مشهور است. که بدست محمود افغان سقوط کرد. به شهادت تاریخ عامل مهم همبستگی مردم ایران مذهب شیعه بوده است. hhe3190-safavids در این دوران روابط ایران با کشورهای اروپایی در زمینه های بازرگانی، داد و ستد ابریشم، شهرسازی و... گسترش یافت. در نیمه ی نخست دوره ی صفویه جنگهای فراوانی بین ایران و امپراطوری عثمانی رخ داد. ایران در دوره ی صفویه بلحاظ هنری، نظامیگری ترقی و توسعه داشته است. پایتخت آنان ابتدا تبریز و سپس توسط شاه عباس بزرگ به اصفهان انتقال یافت. شاهان صفویه خود را از تبار پیامبر و امام کاظم (ع) می دانستند. آنان از خاندان ایرانی و از تبار کرد هستند. شیخ صفی الدین اردبیلی نیای بزرگ صفویان است. تاملی برسقوط صفویه سرنگونی امپراطوری صفویه ناشی از اوضاع بد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... دوران شاه سلطان حسین سست عنصر است. عوامل سقوط صفویه عبارت است از 1.سقوط اخلاقی، انواع فساد و تضعیف نیروی نظامی 2. فاصله ی عمیق بین حکومت و مردم. آندو بیانگر اوج و عمق فساد اواخر صفویه است. دولت و ملت مورد احترام و نیرومند، در زمان صفویه، خصوصا شاه عباس بزرگ شکل گرفت. در این زمان مرزهای جغرافیایی ایران به گستردگی دوران ساسانیان رسید. بطوریکه در دوران مذکور، فرمانروایی مرکزی، جای فرمانروایی محلی را گرفت. نوعا اوایل سلسله شاهان ایران تا حدودی قابل قبول است. اما بمرور زمان نظریه ابن خلدون مصداق و معنا می یابد. در اوایل صفویان مردم ایران بیشتر اهل تسنن بوده اند. اما در زمان شاه اسماعیل یکم مردم به مذهب شیعه روی آوردند. سوگواری برای شهدا خصوصا امام حسین (ع) در زمان صفویه رونق بسیار گرفت. "بخشی از مداحی که امروز مورد اعتراض است"؛ در ایام محرم باب و معمول شد. شاه عباس اول برای زیارت امام هشتم از اصفهان تا مشهد را پیاده طی مسیر می کرد. صفویان یکپارچگی و همبستگی ملت را از طریق شیعه گری و بعضا رفتارهای شبه مدرن و شبه دموکراتیک، بنا نهادند. این روش آنها توانست، ساختار مناسبی را برای آن زمان تعبیه و تنظیم کنند. گسیختگیهای گذشته بدست صفویان به یک پارچگی، توسعه و حیات مجدد ایران را بدنبال داشت. اما سرانجام در زمان سی ساله حکومت شاه سلطان حسین زنباره، حرمسرایی، باده نوش و... به وادادگی رسید. چرا؟ از حکومت بی ضابطه، مطلقگرا، غیر پاسخگو، عیش و نوش گرا، سنتی و غیر دموکراتیک انتظار دیگری نیست. شاهان نوعا از دوران هخامنشی تا پایان قاجار اهل حرمسرا و در سایر فسادها غرق بودند. قانون برای شاهان معنا نداشت. و خود عین قانون بودند!! چه انتظاری میتوان داشت؟ "تحلیلی بر رفتارهای دموکراتیک گونه شاه اسماعیل" شاه اسماعیل اول، با روش ملی گرایی، موقعیت و پست های دولتی را میان مردم گوناگون توزیع و پخش نمود. این یعنی "توزیع و مشارکت در قدرت"، "ملت فامیلی"، ایجاد همبستگی، وحدت ملی و نهایتا تامین امنیت ملی. اما بدلیل ساختار و نهادهای غیر نهادینه شده، سلیقه ایی و متزلزل، این روند تداوم نیافت. این قسمت، بخشی از جواب سوال بالاست. شاه اسماعیل برای کمک به رشد و ترقی ملیت ایرانی، از نام های ایرانی و شاهنامه برای فرزندانش انتخاب و بهره گرفت. اکنون باید فکر و تحلیل شود؛ که چرا پایان صفویه، قاجاریه، پهلوی ختم به خیر نشد؟ قرآن کریم پاسخ میدهد. "قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ" "پادشاهان چون به دیاری حمله آرند آن کشور را ویران سازند و عزیزترین اشخاص مملکت را ذلیل ترین افراد گیرند و رسم و سیاستشان بر این کار خواهد بود." سوره نمل: آیه، 34. با بررسی تاریخ در می یابیم که پایان همه حکومتهای ایران اینگونه بوده است. با آنکه صفویه با تحولات غرب هم عصر است؛ و توانستند کارهای بزرگی را انجام دهند. اما چرا ایران از توسعه باز ایستاد؛ ولی غرب بر روند توسعه و پیشرفتش شتاب داد؟ نکته کلیدی و حساس کار همینجاست، که نیاز به پژوهش بسیار دقیق دارد. جواب قرآنی، بطور خیلی خلاصه و اشاره وار در بالا آمده است. اما اکنون بطور اجمال از منظر جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی؛ در خصوص سئوال مذکور باید عرض شود، که با چند تا کار درست، سلیقه ایی و شبه مدرن؛ بدون تحول در ساختار جامعه، نمیتوان انتظار تحول و پایداری در آنرا داشت. معمولا کارهای شبه مدرن افراد برای رسیدن به مشروعیت، استحکام بخشی و تداوم دادن به حکومت فردی است. کارهای پهلوی و دیگران نیز از این قاعده مستثنی نیست. چنین نوسازی از بالا، غیر دموکراتیک، سازشکارانه و ناقص است. از آنجایی که در این مدل توسعه سیاسی جایگاهی ندارد؛ گردش قدرت، شایسته سالاری و غیره تعریف و نهادینه نشده است؛ فلذا با مرگ یا حذف فرد و یا شاه، معمولا روند کارهای سلیقه ایی، کنش های خوب و شبه مدرن فردی تداوم نمی یابد. و یا منجر به رضایتمندی نمی گردد. آنگاه نارضایتی، جنبش، انقلاب، سقوط و انقراض را در پی خواهد داشت. اکنون در کجا قرار گرفته ایم؟ شکی نیست؛ که در منطقه خاورمیانه کم نظریم، نیز در مقیاس جهانی مطرح و حرف برای گفتن داریم. اما آنچه که داریم نمیتواند، ما را اقناع و ارضای درونی بخشد. توقع بجای ما حکم میکند؛ که حداقل جزء ده کشور برتر جهانی باشیم. انتظار آن است، که "مثل سلسله شاهان که ده پله پیش می رفتند، سر انجام بیست پله به عقب بر میگشتند"؛ نباشیم. بلکه باید خط و سیر تکاملی را دنبال کنیم. رتبه ایران در میان کشورهای مرفه جهان "یک موسسه تحقیقاتی انگلیسی دهمین شاخص رفاه جهانی سالانه خود را به تازگی منتشر کرده که بر اساس آن مرفه ترین کشورهای جهان را رتبه بندی کرده است. به گزارش ایسنا، میزان پولی که یک کشور دارد، یکی از عوامل رفاه به شمار می رود. اما موسسه لگاتوم برای رتبه بندی خود عوامل زیادی را در نظر گرفته است. این موسسه ۱۰۴ متغیر را برای تهیه فهرست خود مقایسه کرده که شامل شاخص های سنتی مانند سرانه تولید ناخالص داخلی و شمار افرادی بوده که کار تمام وقت داشته اند، اما آمارهای جالبی مانند شمار سرورهای اینترنتی مطمئنی که یک کشور دارد و نحوه استراحت مردم بر مبنای روز به روز هم مورد بررسی قرار گرفته اند. این متغیرها سپس به ۹ زیر شاخص کیفیت اقتصادی، فضای کسب وکار، حکومتداری، آموزش، سلامت، ایمنی و امنیت، آزادی شخصی، سرمایه اجتماعی و محیط زیست طبیعی تقسیم شده اند. این موسسه در تهیه شاخص رفاه جهانی سال ۲۰۱۶ به بررسی ۱۴۹ کشور جهان پرداخته که بیشترین آمار قابل دسترس را داشته اند. بر این اساس مرفه ترین کشورهای جهان نیوزلند، نروژ و فنلاند بودند. و سوییس، کانادا، استرالیا، هلند، سوئد، دانمارک و انگلیس به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. ایران در شاخص رفاه جهانی سال ۲۰۱۶ در رتبه ۱۱۸ قرار گرفت که در مقایسه با رتبه ۱۰۶ از میان ۱۴۲ کشور در شاخص سال گذشته، چند پله سقوط داشت. بالاترین امتیاز ایران در زیرشاخص های فهرست امسال مربوط به آموزش (رتبه ۷۱)، سرمایه اجتماعی (رتبه ۷۴) و بهداشت و درمان (رتبه ۹۲) بود، در حالیکه رتبه ایران در زیرشاخص کیفیت اقتصادی ۱۱۴ و در فضای کسب و کار ۱۱۴ بود که رتبه پایینی محسوب می شود. زیرشاخص کیفیت اقتصادی بر اساس باز بودن اقتصاد، شاخصهای اقتصاد کلان و پایه های رشد، فرصت اقتصادی و کارآمدی بخش مالی سنجیده می شود، در حالیکه زیرشاخص فضای کسب و کار، محیط کارآفرینی یک کشور، زیرساخت کسب و کار، موانع برای نوآوری و انعطاف پذیری بازار کار را می سنجد. در میان همسایگانی که در فهرست رفاه جهانی امسال رتبه بندی شدند، پاکستان با رتبه ۱۳۹، عراق ۱۴۳ و افغانستان ۱۴۸ پایین تر از ایران قرار داشتند. در حالیکه عمان با ۷۰، ترکیه ۷۸، تاجیکستان ۱۰۰ و جمهوری آذربایجان با رتبه ۱۰۳ بالاتر از کشورمان در فهرست شاخص رفاه جهانی ۲۰۱۶ ایستادند" سایت فرارو، شناسه تحلیل موارد فوق با خواننده محترم. نیم نگاهی به بخشی از واقعیتها وجود و شنیدن استخدام های باندی، فک و فامیلی، انواع تقلب در امور، فرار مالیاتی، حقوقهای نجومی، غارت بیت المال، انواع ریخت و پاش ها، حیف و میل ها، عدم حساب و کتاب دقیق بر درآمدهای ملی، گم شدن دکل های نفتی، قاچاق نفت در خارج از حوزه دولت، هزینه های فله ایی، دادن انواع بذل و بخششها و امتیازات به نور چشمی ها. و در باب سیاسی؛ بسته بودن چرخش قدرت، و برقراری و دست بدست شدن قدرت بدست سیصد خانوار، و صدها موارد دیگر؛ اینها یعنی سرانجامش به حکومتهای ساسانیان، صفویان، قاجاریه و پهلوی رسیدن. موارد مذکور و امثالهم برای مردم و کشور، بسیار هزینه بر است. در این خصوص باید در اسرع وقت چاره سازی شود. که بارها به راهکارها اشاره رفته است. اگر مسئولی شخصا نان و پیاز خورد چندان افتخار نیست؛ اما کشور اسیر تند بادها و انواع فسادها را در خود داشته باشد. جلوی راه و مسیر غلط را باید گرفت. تاکی باید تجربه را تجربه کنیم؟ تا کی باید اسیر رفتارهای پوپولیستی و مردم فریب باشیم؟ تا کی باید هزینه بی تدبیریها را بدهیم؟ تا کی باید شاهد رشوه، پارتی بازی، تقلب، انحراف و فساد باشیم؟ ادامه روند نامطلوب، حتی اندکش برای جمهوری اسلا می شایسته نیست. ما میتوانیم بهتر از این باشیم. که حق ماست. تجربه هفت هزار ساله ما کجا؟ تجربه چهار صد ساله آمریکا کجا؟ جمعبندی اما بطور خلاصه باید عرض شود؛ که در تاریخ چند هزار ساله ما؛ سنتهای ناکارار و عدم تعبیه ی سازو کارهای لازم جهت گردش نخبگان و قدرت؛ حکومت موروثی، ایلی، فک و فامیلی و بطور کل عدم ساختارهای دموکراتیک، منجر به پادشاهان سست عنصری چون شاه سلطان حسین ها شد. این ساختار قدرت تحرک ندارد. سر انجام حکومت شاهی نابودیست. چون بر قدرتشان عقلانیت، نوسازی، نظارت، کنترل، حسابرسی و... نیست. هر نوع حکومتی اینگونه ادامه دهد؛ نیز محکوم به فنا و نیستی است. بی تردید از دل سنت ناکارا نمیتوان انتظار قانون گرایی، عقلانیت و نو گرایی را داشت. قانون موقعی قانون است؛ که بتواند، رضایتمندی ایجاد کند. وگرنه فریب است؛ نه قانون. اما غرب پس از رنسانس بمرور از طریق ساختارهای دموکراتیک و گردش نخبگان با تکیه بر عقلانیت، علم و معرفت بشری به پوست اندازی فکری و ذهنی و عبور از سنت های دست وپاگیر، به نو گرایی فراگیر و مدرنیزاسیون دست یافت. آنطوریکه می بینیم. به مدینه فاضله تبدیل نشده است. اما حداقل بیست کشور دنیا توانسته اند، با سازو کارهای مشخص فوق ذکر و چکش کاری آن، در بعد مادی، میزان رضایتمندی، توسعه و... به جاهای قابل قبولی برسند. گرچه آنها بلحاظ معنویی مشکلاتی دارند، شاید این نشان از اشکالات حکومت دموکراسی است؛ که نیاز به اصلاح و پالایش دارد؛ که فعلا خارج از بحث ماست. با تحلیل درست، علت یابی، رفع نواقص، ارائه راهکارهای علمی و بومی میتوان آینده بهتری را نوید داد. بطوریکه مسیر تکامل و رو به جلو براحتی طی گردد. این کار شدنی است. آنطوریکه دیگران انجام داده اند. بقول امام خمینی؛ مغزهای شما از مغز آمریکایی کوچکتر نیست. شنیده میشود که ما نیز به رنسانسی منحصر بفرد محتاجیم. این ادعا و سخن نیاز به تحلیل جامع و فراگیر دارد. امیدوارم، طرح موضوع مدخلی باشد؛ برای تحلیل و تفکر بیشتر. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.