آیدین آغداشلو
۱۳۹۵/۰۷/۰۱ ۱۲:۳۰ چاپ
با قامتی خدنگ...
گیل خبر/ آیدین آغداشلو
 هر هنرمند بزرگی همیشه در جایگاهی مشابه جایگاه امروز استاد محمدرضا شجریان قرار نمی گیرد - هرقدر هم خوب و توانا باشد - چون هنرمند های اندکی این بخت را دارند که در مقطع تاریخی خاصی، حامل و حاوی روح ملی و آرزوهای ملتشان شوند... و او به شایستگی شده است.
maxresdefault استاد شجریان را بیش از چهل سال است که می شناسم- از شب های چهارزانونشستن بر چمن خوشبوی اطراف صحنه های اجرای آواز و موسیقی سنتی و تماشای هنرمندان یگانه ای که با وقار و فروتنی ساز می زدند و آواز می خواندند و وقت هایی هم لباس های متحدالشکلی از پوشاک سنتی ولایت های متنوع و رنگارنگ این سرزمین پهناور را تنشان می کردند... و شجریان با آن صورت مطبوع و انبوه موی سیاه رنگ و صدای فوق العاده اش در میانشان می درخشید و من باراولی بود که با موسیقی سنتی جدی ایرانی، در عرصه ای چنین گسترده مواجه می شدم و این برای منی که پیش از آن علاقه ای و شناختی در این زمینه نداشتم و تنها به یمن شب هایی که مرحوم دردشتی به دعوت شوهرخاله ام برایمان - اغلب بی ساز- آواز می خواند و سحرمان می کرد- در آن سال های نوجوانی همیشه مضطربم، - این اتصال دلپذیر صورت می گرفت. اما از آن سال ها- که با اتوبوس، خودمان را ژولیده و چروکیده می رساندیم به شیراز تا شتوکهاوزن را در کنار عبدالوهاب شهیدی گوش کنیم و قوالی را پس از پیتر بروک ببینیم. - فاصله ای اساسی افتاد میان من و آن موسیقی شریف و محزونی که بعد ها شجریان نمایندگی نمایشش را داشت. از اواخر دهه پنجاه بود که شجریان در ذهن من عمده تر شد و این بار نه به خاطر حنجره اش که به خاطر سر انگشتان چیره وچابک اش؛ خوشنویس قابلی شده بود و مرا که سال ها بود خوشنویسی دغدغه ام بود به تعقیب و تماشای راهی که می رفت واداشت و می دیدم چه نستعلیق نویس قابلی دارد می شود و دریافتم آدمی در این میان هست که پروای امر عمده تری دارد و دارد معنای منهدم و پراکنده شده ای را دنبال و جست وجو می کند که بیشتر- خیلی بیشتر -از ها ها ها های مرسوم و معمول است. دریافتم به دنبال همان تجمع مبارکی است که پیشتر در موسیقی ایرانی به صورت همراهی شعر و موسیقی و آواز شکل گرفته بود و در معماری با کنارآمدن خشت و آجر و کاشی و گچ و در کتاب آرایی با همراهی خوشنویسی و نقاشی و ادبیات. از اینجا بود که بیشتر مراقب و گوش به زنگ شعوری شدم که می دانست در دنیایی زندگی می کند که کارش مچاله کردن معنا هایی است که در فاصله ای تاریخی دارند دور می شوند و باکی هم ندارد که خانه های سی ساله در آن کلنگی اند - چه رسد به گنبد رفیع سلطانیه! و مهرش را در دل گرفتم. روزی ناشرش از من خواست تا صورتش را برای پوستر کنسرتش نقاشی کنم، و کردم و کار بدی هم نشد. شبی در جایی میهمان بودیم و نشسته بر روی فرش. صاحب خانه - کاسه تار در بغل - با احترام تمام از استاد خواهش کرد تا چیزی بخواند و او هم با آرامش و وقار رد کرد و تا چند بار این اصرار و انکار مکرر شد تا سُراندم خودم را به طرفش و زانویم که به زانویش رسید در گوشش زمزمه کردم که نازنین، ما نقاش ها در جا نمی توانیم مردم را به طرب بیاوریم و این موهبت از آن شاعران و نوازنده ها و خواننده هاست. بخوان و با صدایت عالمی را به طرب بیاور... و خواند و «صدای سخن عشق» را «زیر گنبد دوار» گسترد و ماندگار کرد... و سال های دراز تا به امروز، مهر و ارادت و دلبستگی من به او مستدام ماند همچنان. و خوشا به حال من. چه طور می شود هنرمندی راوی روح مردمش می شود؟ در درازمدت و در کوتاه مدت؟ فردوسی می شود برای همیشه و حافظ و مولوی و استاد علی اکبر بناءاصفهانی و کمال الدین بهزاد می شوند در درازمدت، تولستوی و شکسپیر و سنان معمار و دانته می شوند در درازمدت. واگنر می شود در کوتاه مدت- و گاندی- که هنوز بر روی پایه هایشان بی تزلزل ایستاده اند. کار زیادی می برد تا استاد محمد رضا شجریان به چنین قامتی برسد، اما فقط کار نیست، درست بودن و فروتنی و مهربانی هم هست. همیشه همراه مردم بودن - به تأسی از شیخ نجم الدین کبری - هم هست. لحظه را درست سنجیدن و خم نشدن در برابر مال و منال و منصب هم هست. یک پارچه کردن آرزو های پراکنده مردمی که گم می شوند و نمی دانند چه می خواهند هم هست... و خیلی چیز های دیگر هم هست. حاملین روح ملی مردم می مانند و دولت ها می گذرند: حکیم ابوالقاسم فردوسی طوس. نیازی به نشانی دارد؟ قبا و تاج نگهبانان روح ملی را نمی شود برداشت و برگرفت. کار فلانی وبیساری نیست. این تاجی است که مردمان بر سرشان می گذارند و همان ها هم، در پی هر خطایی، می توانند خلع کنند. استاد محمدرضا شجریان با آبرو و بلندقامت، بر جایگاهش خدنگ ایستاده است. عمرش برای ما دراز باد.
*روزنامه شرق
گیل خبر:انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code