مهدی لطفی
۱۳۹۵/۰۴/۱۲ ۱۱:۰۲ چاپ
گیل خبر/ مهدی لطفی هر کدام از ما بارها بیت بالای مولانا را از زبان بزرگتر هایمان در وصف سیر و سلوک عطار نیشابوری که در طریقتش یک سالک جهت سلوک معنوی باید هفت شهر یا هفت وادی را طی کند ، در طعنه به خود مخصوصا در بزنگاه هایی که غافل از احوال خویشتن بودیم ، شنیده ایم این خاطره مشترک مرا برآن داشت تا در این آغازین روز هفته چند سطری درباره ی «ریخت شناسی هفت شهر عشق و کجایی ما ؟! » بنویسم و نظر شما را نیز در پایانش به گونه ای جویا شوم عطار این هفت شهر یا هفت وادی را به ترتیب : طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید،حیرت، فقر، و فنا ذکر می کند حال اینکه عشق را سهمگین ترین وادی ای که سالک در آن گام می نهد و معیار سنجش و مهمترین رکن طریقت می داند اما عشق خود به گونه ای است که تعریف کاملی از آن نمی توان گفت و نوشت ، که خود مولانا نیز درباره اش می گوید ؛ عقل در شرحش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت وادی ای که عموم مان در ابتدای راهش از ادامه مسیر باز می مانیم ! وادی آخر نیز ، فنا است که سقوط اوصاف مذمومه از سالک است و بوسیله زیادت ریاضت حاصل می شود و عدم احساس تعلق سالک است به عالم ملک و استغراق اوست در عظمت باریتعالی حال با این اندک موارد گفته شده من و شما دوست ارجمندم در کدامین وادی هستیم و چرا از ادامه راه باز مانده ایم ؟