علی انجم روز
۱۳۹۳/۰۳/۱۲ ۱۴:۱۱ چاپ
اختصاصی گیل خبر/علی انجم روز: درباره ی علت و چگونگی کشتن برخی از محارم رضاشاه بدستور وی، حرف و حدیث بسیار است. یکی از مهمترین ماجراها، مربوط صعود و سقوط سردار معظم خراسانی یا «عبدالحسین تیمورتاش» وزیر دربار قدرتمند سال های اول پادشاهی رضاشاه است. برخی از مورخین تیمورتاش را سیاستمدار و دولتمردی برجسته می خوانند که علیرغم صفات مذموم شخصی همچون فساد اخلاقی،میگساری افراطی و... ، خادمی وفادار به نظام وقت بود، از اینرو مستحق سرنوشتی چنان شوم نبود. اما انتشار اسناد و مدارک مستند در سال ها بعد از کشته شدنش در زندان، نشان می دهد مجازات وی چندان هم ستمگرانه نبوده است. در بخشی از کتاب «پدر و پسر» تالیف «محمود طلوعی»، درباره ی تیمورتاش و بدعاقبتی اش، به نکته مهمی اشاره شده است. طلوعی می نویسد: _ز_î_à_ê___ز_د__"در سال 1983 یعنی قریب پنجاه سال پس از مرگ تیمورتاش در زندان رضاشاه، کتابی در پاریس منتشر شد که نویسنده آن «بوریس باژانف» منشی سابق دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی (پولیت بورو) و محرم اسرار استالین از راز شگفت انگیز روابط تیمورتاش با عالیترین مرجع تصمیم گیری در شوروی پرده بر می دارد. باژانف در خاطراتش، که ترجمه فارسی ان هم منتشر شده است، می نویسد هنگامی که در زمان سلطنت رضاشاه به قصد فرار از شوروی از مرزهای شمال شرقی ایران وارد خراسان شده و خود را به مشهد می رساند دستگیر می شود و پس از انتقال به تهران اطلاع پیدا می کند که درصدد استرداد وی به شوروی هستند. باژانف از بیم جان خود، رازی را که تا آن موقع از افشای آن خودداری کرده بود فاش می کند و می گوید تیمورتاش (که به اعتقاد وی برای استرداد او به شوروی تلاش می کرد) جاسوس است و گزارش های خود را مستقیما برای «پولیت بورو» می فرستد..." (خاطرات بوریس باژانف- ترجمه دکتر عنایت الله رضا. نشر گفتار صفحات 409 تا 452.) این فقط یکی از اسنادی است که نشان می دهد این سیاستمدار«عصر طلایی» روسوفیل بود. لذا دستگیری و مجازاتش عملی صحیح بود هر چند شیوه ی عزل، محاکمه و خلاص کردنش با در نظر گرفتن معیارهای هزاره سوم میلادی، مغایر شوون حقوق بشر بوده است، اما وی که در هزاره سوم مجازات نشد! تیمورتاش پیش از کودتای سوم اسفند 1299 بعنوان حاکم ایالات و وکیل مجلس، باصطلاح امروزی ها برای خود رزومه ی پرو پیمانی ساخته و در کارنامه اش ثبت کرد. دوره ی حکومت وی در گیلان چند لکه سیاه بزرگ دارد که یکی از مهمترین شان امان دادن به عده ای از جنگلی ها از جمله دکتر حشمت و سپس اعدام ناجوانمردانه شان است. سردارمعظم خراسانی بر بالکنی در مرکز شهر رشت شاهد سیلی خوردن و سپس به دار آویختن یکی از مصلح ترین کوشنده گان راه آزادی بود. 200px-Ebrahim-Heshmat«حشمت طالقانی» علیرغم اینکه ابتدا به جنگلی ها پیوست اما در میانه ی راه به این نتیجه رسید که جریان فوق با توجه به روش و منش اش به سر منزل مقصود نخواهد رسید. البته در اینجا نمی خواهم به بحث جریان «جنگل» ، عملکرد لیدرش و علت جدایی «دکتر» وارد شوم. آنچه محرز است دکتر حشمت ترسو نبود زیرا خود طناب دار بگردن آویخت و شجاعانه بسوی مرگ شتافت و مُهر خویش، پای تاریخ نهاد. بد عهدی عبدالحسین تیمورتاش هم در تاریخ ماندگار شد ، اگر آخرین هفته ها و روزهای منتهی به مرگ اش را مرور کنیم درس عبرتی بزرگ در آن نهفته است. اعمال ننگینی همچون بدعهدی با دکتر حشمت و یارانش، نردبان ترقی او شد، نردبانی که او را به اوج برده ، از آن بالا با سر به زیر افکند. آری سردارمعظم خراسانی و دکتر حشمت طالقانی هر دو ایرانی، اهل سیاست، تحصیل کرده و احتمالن در ابتدای راه ، خیرخواه ایران بودند. هر دو گرد پیری بر سر روی شان ننشسته کشته شدند، اما تیمورتاش کجا و حشمت کجا...! شادروان دکتر حشمت در روز چهاردهم اردیبهشت سال ۱۲۹۸ شمسی برابر با یازدهم شعبان ۱۳۳۷ قمری و دوم ماه مه ۱۹۱۹ میلادی در رشت به دار آویخته شد و او را در مسجد «چله خانه» رشت دفن کردند.
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code