گیل خبر/امیر بلالی چروده
با نگاه و تعریفی این همانی از جامعه ، به منظور ساخت کنشگران توسط
جامعه و بر ساخت جامعه توسط آن ها ، پوپولیسم
ریشه دار موجود و نهادینه شده در هر لحظه می تواند این فرآیند ساخت و برساخت را در بر داشته باشد ، آن طور که جامعه و ساختارهای کلان مدام اجزای سازنده ی خود را پوپولیست تر می کنند و کنشگران به عنوان برساختی پوپولیستی این جامعه را بازتولید می کنند . تحت چنین
شرایط و فرآیندی علاوه بر ریشه های مستحکم ، شاخ و برگ های پوپولیسم نیز انبوه جامعه را فرا می گیرد و هیچ تفاوتی نمی کند که فرو دست باشی یا فرادست، توده باشی و یا حتی
اسطوره . بلکه این پوپولیسم فراگیر است که دامی خواهد شد که ناخواسته به دامانش خواهی افتاد .
جشنواره فیلم کن 2016 برای جامعه ایرانی بوی اشتهار و
افتخار ملی و بین المللی داشت .
اما با نگاه اجتماعی عمیق تر و دقیق تر به کنش گفتاری بازیگر محبوب این جامعه که برنده جایزه ارزشمند بهترین بازیگر مرد
جشنواره شد ، شاخ و برگ پوپولیستی جامعه ایرانی را می توان درون جشنواره کن نیز سبز دید .
نگاه و گفتار غیرفنی ، عامه، یکدست و توده پسند شهاب حسینی بیش از همه از این جمله ناشی می شود که با تمام وجودم و از اعماق قلبم این جایزه را به مردم کشورم تقدیم می کنم
ابهام موجود در این جمله نیز ناشی از طرح چند سوال است :
اینکه مردم دقیقا چه کسانی هستند ؟ این بیان کلی به چه کسانی اشاره دارد ؟ شاخصه این مردم چیست که این جایزه متعلق به آن هاست ؟
پیام موجود در این جمله را چگونه باید استخراج کرد ؟
می توان از اعماق قلب خود که بی شک جایگاه عشقی ناب است یکایک مردم جامعه را دوست داشت ؟ این امر می تواند امری واقعی باشد ؟
مقصود از تاکید بر مردم و بیان آن چیست ؟
این مردم از کدام جهت لایق ستایش اند ؟
تقدیم یک جایزه در عرصه ی بین المللی به مفهومی غریب ، مبهم و سرگردان چقدر توجیه پذیر و منطقی است ؟
کارکرد این بیان برای همین مردم چه چیزی می تواند باشد ؟ تقدیم یک جایزه ی نمادین و اگرچه ارزشمند به مردم یک جامعه حاوی کدام کاکرد مثبت برای این مردم است ؟
اگر پاسخ این باشد که موجب حس لذت و شعف می شود ، پرسش دوباره این خواهد بود که اصل موفقیت شهاب حسینی در عرصه ی بین المللی دارای کارکرد شادمانی و لذت مردم است یا تقدیم این جایزه از زبان خودش ؟ بدون شک پیش از آنکه شهاب حسینی جایزه را به مردم کشورش تقدیم کند ، زمانی که نام او در صحن سالن شنیده شد ، نیاز کسانی که منتظر چنین رخدادی بودند پاسخ داده شد . پس تاکید بر مردم و تقدیم به آن ها کارکرد مثبت قابل اهمیتی نخواهد داشت . بلکه می توان این بیان را مردم انگیز ، پوپولیستی و در عین حال مبهم قلمداد کرد که مصداقی از بازنمودهای پوپولیستی رخنه کرده در جامعه ایرانی است .
اما اینکه شهاب حسینی فردی دوست داشتنی است و پوپولیسم هم چیز بدیست و جامعه نمی تواند کسی را که دوست دارد دچار صفاتی ناخوشایند تصور کند ، پس تصور نمی شود که شهاب حسینی فردی پوپولیست است . اما چگونه می شود که او در دام پوپولیسم می افتد ؟ دامی که جامعه اش برای او پهن کرده است .
این جامعه ی عمیقا پوپولیستی شهاب حسینی است که او را از یک چهارچوب و بیان فنی و حرفه ای به یک بیان عمومی ، مردم انگیزانه و توده پسند سوق می دهد . جامعه ای که به طور مداوم در حال ساخت و برساخت پوپولیسم است و بخش مهمی از بازنمودهای فرهنگی اش به آن دچارند . جامعه ای که از او می خواهد تا به عادات و مطالبات پوپولیستی اش پاسخی مشابه عرضه کند . و این تنها محدود به جشنواره کن و شهاب حسینی نیست ، اگر کمی دقت کنیم محبوب ترین سیاستمداران ، بازیگران و همه ارکان این جامعه را به نوعی گرفتار در دام پوپولیسم خواهیم یافت .
(هم چنین در مقام قیاس می توانیم نگاهی به اظهار نظر سایر برندگان جوایز جشنواره کن نیز داشته باشیم که تاکید آن ها بر جنبه های فنی ، رئالیستی و اخلاقی آثارشان با جهت گیری های انترناسیونالیستی بیش از هر چیز دیگری نمایان و برجسته است ) .
پایگاه گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.